السلام علیک یا بدر الأهلة مهدی الأمة و خاتم الائمة
هم بابیم و هم اینکه بهائیم***باب خدا تویی و بهای خدا تویی
آری، خدای بنده ای اظهار میکند***آن بندهٔ ز نفس جدای خدا تویی
حب علی ایمان و بغضه کفر و نفاق
شعری برای دوری از ویکی در عرض یکی دو دقیقه به سبک سوسولی (نو):
من چقدر آرامم
چو از اینجا دورم،
که در این جا چیزی
جز سر و کله زدن
سر دو تن،
دو تنی که هر تن…
نه نمیگویم من
نه نمیگویم تا
نشود تام دوباره چاره
نکند ایکس دوباره
حنجرش را پاره
نه نمیگویم تا
من چنان آواره
نشوم آواره
برای مقالهها::
در یکی از کتابهای نوری: «و در فرقان [یعنی قرآن] بسیار آیات دلیل بر این است اگرچه نفس آیه در نظر نیست و لکن مضامین آن آیات بدینقرار است مثلا هو الذی خلقکم و رزقکم افلا تبصرون و هو الذی انبت من الارض نباتا حسنا افلا تومنون و انزل من السماء ماء افلا تشکرون و خلق السموات و الارض و مابینهما و اسکن الجهال فضلا من عنده و قلیلا منکم ما تفقهون»... تا آنجا که من به خاطر دارم عبارتی شبیه به اسکن الجهال فضلا من عنده در قرآن تداریم. اشتباه از من است یا از نوری؟
مطالعه چند مطلب جالب در مورد نوری و شیرازی: