![]() | رد کردن جدول تا شروع بحثها | ![]() |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله زبان دیلمی است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
![]() | این مقاله با درجه کیفیت ضعیف و اهمیت کم دارای امتیاز ۱٬۰۶۵ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
![]() | این صفحه برای حذف نامزد شده بود. نتیجهٔ بحث چنین بود: مقاله نگه داشته شود. |
==چرا ويكي اصلي را ملاك قرار نمي دهيد؟==Mehdiamirinazari (بحث) ۱۳ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC) https://teknopedia.ac.id/wiki/Daylami_language
لينك
http://www.deilamestan.com/news_loader/news.aspx?index=324 89.43.10.158 ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۷ (UTC)
تاتي نه ديلمي
لينكهايي كه براي تاتي بودن زبان ما ديلمي ها اورده ايد حاوي مطلبي نيست. ضمن اينكه تحقيقات گذشته بر اساس حرف عامه مردم بوده است. حتي رابينو هم چنين كرده است. مردم مناطق ما نژادا و زبانا تات نيستند. اينكه واژه تات در اين مناطق رواج يافته بخاطر همسايگي با ترك ها بوده اند. تركها مثل عربها كه به غير عرب عجم مي گويند، تات ميگفته اند. با فرض اصرار شما پس كل ما ايراني ها نژاد و زبان ما عجمي است/ عرب و عجم ... ترك و تات / چرا اينقدر اصرار داريد واژه نامانوس تات را وارد زندگي ما گيلانيهاي ديلمي اصيل كنيد. من همه ي نويسندگان منطقه را متقاعد كردم به جاي تات ديلمي مينويسند شما كارشناسان عزيز ويكي كماكان گوش به صحبت چند نفر پان گيلك نهاديد و تخصص خودتان را زير سوال مي بريد. موضوع ديگر اينكه بخش اعظمي از مناطق ديلمي نشين در استان آذربايجان قديم بوده است. مثل رودبار الموت. براي مجزا كردن نوع نژاد اين دو دسته در يك جغرافيا از واژه ي تات استفاده مي شده است.بعد از استان شدن قزوين اين جغرافيا از زيرمجموعه آذربايجان خارج شد. manazari ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۰۴ (UTC)
تاتي باقيمانده ي ديلمي؟؟
بله؟ شاخ درآوردم
ديلمستان و ديلمان متفاوت اند
جناب صناعي عزيز اينكه فرموده ايد از مردم ديلمان بپرسيد كه نام زبانشان را چه مي نامند : اول از اينكه اكثرا آن را گالشي كه نام ديگر ديلمي است مي دانند(گالشي نام شغلي كوهستاني است كه براي تحقير كوهنشينان توسط گيلكان جايگزين ديلمي شده است) ثانيا ديلمستان و ديلمان در مقوله جدا از هم هستند . مرعشي هم در كتاب گيلان و ديلمستان بخاطر همين اشتباهي كه امثال شما مرتكب مي شويد از نام ديلمان استفاده نكرده است. اگر بخواهيد گزينه اي به جاي ديلمستان بكار ببريد بايد "ديلمان بزرگ" را ذكر كنيد تا مفهوم ديلمستان لحاظ گردد. بوميان كرج ، ساوجبلاغ و ... و كليه روستاهاي جاده چالوس الموت ... ديلمي هستند. آيا شما متوجه زبان بوميان كرج مي شويد؟؟؟ بهيچوجه ... ديلمي هاي جغرافياي گيلان ممكن است گيلكي را دست و پا شكسته بدانند و فقط متوجه شوند و اين دليلش به خاطر مراودات چند هزار ساله استManazarib ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۳۰ (UTC)
زبان پهلوي
همه ي اين لهجه ها يا گويشها يا زبانها يا هرچي كه اسمشه مشتق شده از زبان پهلوي قديم مي باشدو هيچكدام ريشه ديگري نيست.Manazarib ۱۷ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۲۴ (UTC)
پس ویکی اصلی چه میگوید؟
http://en.wikipedia.org/wiki/Caspian_languages http://en.wikipedia.org/wiki/Deilami_language
Caspian languages are a branch of northwestern Iranian languages spoken in northern Iran, south of the Caspian Sea.
Caspian languages include:
- Deilami
- Gilaki
- Talyshi
- Tabari (Mazanderani)
- Shahmirzadi (dialect)
Manazarib ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)
دوست عزیز اگر به نقشهای که خوئتون زحمت کشیدین پست کردین دقت کنید نوشته : Galechi/Deylami dialect. پس مشخص میشه که در نقشه مذبور هم «دیلمی» یا «گالشی» رو لهجه خونده در کنار بیه پسی و بیه پیشی.--Kak Language ۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)
- این نقشه را به دو دلیل زیر حذف کردم:
این نقشه مستند نیست. و دیگر اینکه در این نقشه ما عبارت «لهجهٔ دیلمی» را میبینیم، حال آنکه این نقشه ذیل عنوان «زبانهای کاسپیانی» آورده شدهاست.
در ضمن، این گروه زبانی «زبانهای کاسپیانی» منبعش کجاست؟ کدام زبانشناس چنین گروهی تعریف کرده و چرا به جای «کاسپین» از «کاسپیان» استفاده کرده است؟ در هر صورت نقشهٔ فوق بر «لهجه بودن» و نه زبان بودن دیلمی صحه میگذارد.
در ضمن، اینکه این نقشه و این گروه زبانی در ویکیپدیای انگلیسی هم وجود داشته باشد، دلیلی بر استناد نیست. به نظر میرسد پدیدآورندهٔ مدخل این گروه زبانی در ویکی انگلیسی همین پدیدآورندهٔ این ادعا در این صفحه است و در ویکیپدیای انگلیسی این مقاله برچسب «غیر قابل اعتماد» و «غیر مستند» خوردهاست.
VƏRG ۱۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۵۸ (UTC)
- لطفا پیش از بازگرداندن دوبارهٔ این نقشه به متن مقاله، منبع و مأخذ این نقشه را مشخص کنید. این نقشه اصالتش از کجا تعیین میشود؟
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)
لطفا دقت گردد که نقشه پیشین زبانهای کاسپین یا شمالی شامل منطقه تالشی زبان تالشستان ایران و [تالش گشتاسبی] [جمهوری آذربایجان] نبود که در نقشه جدید اصلاح گردید Lavasooni (بحث) ۲۲ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۵۰ (UTC)
External links
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/80/Wikipedia-logo-v2.svg/40px-Wikipedia-logo-v2.svg.png)
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/80/Wikipedia-logo-v2.svg/40px-Wikipedia-logo-v2.svg.png)
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e3/Incubator-logo.svg/32px-Incubator-logo.svg.png)
حداقل به خود ویکیپدیای انگلیسی اعتماد کنید
این هم لینکش: http://en.wikipedia.org/wiki/Caspian_languages
با توجه به بحثهایی که در این پستها شدهاست، دیلمی یکی از چهار گویش زبان گیلکی میباشد. در صورت امکان در درج مقالات دقت بیشتری بنمایید(قابل توجه مدیران)
http://guilanian.blogspot.com/2007/04/blog-post_25.html#links http://www.persianblog.com/posts/?weblog=kandooj.persianblog.com&postid=6742509 http://www.persianblog.com/posts/?weblog=kandooj.persianblog.com&postid=6748688—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط AminSanaei (بحث • مشارکتها) نوشته شدهاست.
دیلمی = کردی ؟؟؟!!!!
با عرض معذرت اما تمامی قسمتهای مربوط به گستره زبان (؟) یا لهجه دیلمی چرند محض بود! چیزی که در کردی ما به آن میگوییم «هه لیت و په لیت و ژاژه و قسهٔ قور»-«خزعبلات و ژاژ خایی و سخن یاوه»!! تا آنجا که بنده شخصا در شمال کشور بودهام زبان مناطق الموت تا رشت صراحتا لهجهای از زبان گیلکی میباشد. در مناطق جنوبی نزدیکیهایی با تاتی تاکستان و قزوین یافت میشود. در کجای تاریخ آمدهاست که دیلمان به مناطق کردنشین مهاجرت کرده اند؟ تا آنجا که بدانم در تمامی منابع صدر اسلام به طبری دیلمان را «کردهای گیلان» خطاب کردهاند. در ادوار بعدی نیز بارها و بارها کوچ اجباری کردهای کورمانج (شمالی) و کلهر (جنوبی) به گیلان اتفاق افتادهاست. همچنینی کردی (کرمانجی، سورانی، کلهری، ایلامی، لکی، گرووسی) آنقدر با کردی هورامی تفاوت دارد که ۲ زبان مجزا شناخته شوند، حال چطور است که هردوشان دیلمی شناخته شدند؟!!! نظریاتی که یک یا چند زبانشناس در مورد یک زبان کردی در ترکیه-زازکی ارائه دهند که دلیل نمیشود که یکباره چنین نتیجه گیری در مورد زبان کردی ارائه کنید و مناطق کرد زبان را دیلمی زبان معرفی کنید!. زازاکی و هورامی نزذیکترین زبانها به یکدیگر هستند و پس از آن به کورمانجی و سایر لهجههای دیگر کردی نزدیکند. کدام یک از واژگان زیر در حتی یکی از گویشهای شمال ایران یافت میشود: کورمانجی شمال / کورمانجی جنوب / هورامی / زازاکی / معنی : خوه ردن / خواردن - هواردن / واردای / وه ردن / خوردن : لاژک / لاژگ / لاژی / لاژک / بچه صغیر : قسه کرن / قسه کردن / قسه که ردا ی / قسه که ردن / حرف زدن : خبتین / خبات کردن / خباتای / خبتاین / تلاش کردن، جنگیدن : خوه / خوه / ویژ / خوه / خود : لاوک / لاوک / لاوک / لاوک / آهنگ: روژ / روژ / روژیار / روژه / خورشید : هه یو / مانگ، مه نگ / مانگ / مه نگه / ماه، قمر : که سک/ که سک، سه وز / سه وز / که سک / سبز : خواز / خواز / واز / واز / خواه (خواستن) : ئه سن / آسن / آسن / آسن / آهن : آسک / آسک / آسک / آسک / آهو : وراز / ویراز / ویراز / وراز / ویرای (ویراستن)...
جوانی از بیجار گرووس
اصلاح
نوشتاری که کردهای اورامان، کرمانشاه... را از نژاد دیلمی خوانده بود (!!!!) پاک کردم. لطفا بدون ذکر منبع نوشتاری از این دست را ننویسید. همچنین فرضیهای کردهای کرمانجکی زبان (زازاکی زبان) را به دیلمها مربوط میسازد تنها یک فرضیه است بر ۲ محور: ادعای اتیمولوژیک در مورد نام عشیرهٔ «دمل» و ارتباط آن با «دیلم» و نزدیکی زبان آنها به زبانهای شمال ایران. برای اطلاع شما عزیزان این فرضیه ار بنیه غلط میباشد زیرا آن بزرگواری که به دنبال لینک کردن کردهای زازاکی زبان به دیلمیها بوده فراموش (!!!) کردهاند که واریانتهای دیگر نام «دمل» را قید کنند: «دمل»، «دمبل»، «دمبول»، «دنبل». از نظر زبان شناسی غیر ممکن است حتی این بحث را پیش کشید که ممکن است واژه «دنبل» صورتی از «دیلم» باشد!! پیوندهای زبانی هم میان تمامی زبانهای ایرانی وجود دارد. زبان زازاها بیشترین نزدیکی را با زبان هورامی داشته و از نظر علمی هر دوی آنها در گروه موسوم به «زازا-گورانی» طبقه بندی شدهاند. با سپاس.--Kak Language ۱۶ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)
مدرک در مورد زبان دیلمی
در مورد زبان دیلمی منابعی وجود دارد، فعلا دست به نقد این یکی ONLINE هم نقل قول شدهاست، منابع نوین بسیار معتبری مثل کتاب رودیگر اشمیت که جمعبند یک سمینار بزرگ بین المللی است نیز موجود است. این زبان واقعا وجود داشتهاست و از ریشه پهلوی شمالی است، نام منطقه دیلم هنوز هم موجود است، و در دیلمان زبان دیلمی زبان آنها بودهاست، ایلات دیلمی هم که دارای سوابق طلایی در مبارزه برای استقلال ایران بودند و خلافت بغداد را آل بویه تحت کنترل ایرانیان در آورد.
ویکی انگلیسی وحی منزل نیست (حداقل در ویکی فارسی نیست!)
دکتر پرویز ناتل خانلری دربارهی زبان دیلمی: [۱].
۶) دیلمی : اصطخری درباره این ناحیه مینویسد: «زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است» مقدسی نیز میگوید : «زبان ناحیه دیلم متفاوت و دشوار است.»
۷) گیلی یا گیلکی : ظاهرا گویشی جداگانه از دیلمی بودهاست. اصطخری مینویسد : «در قسمتی از گیلان (جیل) تا آنجا که من دریافتهام طایفهای از ایشان هستند که زبانشان با زبان جیل و دیلم متفاوت است.» و مقدسی میگوید : «گیلکان حرف خاء (یا حاء) به کار میبرند.»
[۲].
دیلمیان: دیلمی. منسوب به دیلم. از مردم دیلم.
دیلمستان: (از: دیلم + ستان، پسوند مکان) مکان دیلمها. سرزمین دیلمها. رجوع به سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص ۱۴ و دیلم شود.
آل بویه: خانواده ٔ ایرانی نژاد از اولاد بویه نام دیلمی که از ۳۲۰ تا ۴۴۸ هَ.ق.در ایران جنوبی و عراق فرمانروائی به استقلال داشتهاند. آل بویه را نظر بدیلمی بودن، دیالمه نیز خواندهاند.
- ↑ زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
- ↑ لغتنامه دهخدا: دیلم، دیلمی، دیلمیان، دیلمستان، آل بویه
- ورگ عزیز، لطفا درنقل قول مستقیم از ایرانیکا دست نبرید و مفاهیم مورد نظر خود را به نام ایرانیکا جا نیندازید، من دیروز برای مفهوم مورد نظر شما در دوران معاصر نیز منبعی یافته و نقل قولی افزودم. حتما میدانید که زبانها و اقوام در طول تاریخ به وجود میآیند، گاهی با دیگران ادغام میشوند و در مواردی نیز اصلا نابود شدهاند، در طبیعت و جامعه نیز چیزی خالص و خلص ابدی نمیماند. در ضمن با علاقه قلبی که به شمال و شمالیها دارم، مایل نیستم که شما را ناراحت و در این مورد عصبی بکنم، ولی این نقشه نیز با توجه به تمام مدارک و مباحث موجود قابل انتقال به خود مقاله میباشد.ojanfar ۱۶ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)
- ورگ عزیز درود. من دیروز برای مفهوم مورد نظر شما در دوران معاصر نیز منبعی یافته و نقل قولی افزودم. حتما میدانید که زبانها و اقوام در طول تاریخ به وجود میآیند، گاهی با دیگران ادغام میشوند و در مواردی نیز اصلا نابود شدهاند، در جامعه نیز چون طبیعت چیزی خالص و خلص ابدی نمیماند.
مفهوم دیلم، دیلمیها، دیلمستان، و زبان دیلمی نیز در طول تاریخ دچار تغییرات بودهاست. (بنابر منابع افزوده شده)، مثلا در زمان غلبه آل بویه، مفهوم دیلمی بسیار گسترده تر از زمان معاصر بودهاست، در ضمن همان طور که میدانید، بنابر ساختار ایلی ایران که تا دوران قبل از پهلویها نیز هنوز پابرجا بود، ایلات و عشایر ایران دارای زبان خود بودند، این را شما در کردی نیز میبینید، که به طرف نوعی استاندارد شدن میرود و برخی از گویشهای کردی فقط اثرشان باقی ماندهاست، ولی بعضیهای دیگر قوی تر شدهاند، مثلا زبانهای کردی کرمانجی و شاخه سورانی آن در ترکیه و عراق قوی تر از سایر شاخهها شدهاند، در ایران هر سه شاخه اصلی کردی هنوز موجود است، ضمن آنکه در بعضی از قسمتها شاهد استحاله تدریجی شاخههایی از این زبان هستیم.
در مورد دیلمی نیز چنین است، دوران گسترش زبان دیلمی طبعا همزمان با قدرت یابی سیاسی عشایر دیلمی بوده، مثلا در دوران آل بویه و زیاریان و برخی حکومتهای کوچک تر محلی، تصور این که در دورانی عشایر دیلمی غالب میشوند ولی زبان گیلکها جا میافتد، طبعا غیر واقع بینانهاست، در مورد وجود دیلمیها هم که منابع تاریخی به اندازه کافی وجود دارند.
رابینو محقق فرهنگ گیلان و مازندران در کتاب ولایات دارالمرز ایران: گیلان نیز دربیش از ۷۵ مورد صراحتا از طایفه دیلم و سرزمین دیلمستان و زبان دیلمی نام میبرد و مینویسد که: زمانیکه فرمانروایان دیلم، طبرستان را اشغال کردند، مخصوصا در زمان قدرت آل بویه و در اوج اقتدار آنها به نظر میرسد که این نام به تمام نواحی کوهستانی از شمیران درطارم تا دشت گرگان اطلاق میشدهاست.
در هر حال مقصود توهین به هویت فرهنگی مردم شمال ایران نیست، از این بحثها هم ناراحت نشوید لطفا، حتما کمک میکند به ماها که با اصل مطلب آشناتر بشویم.ojanfar ۱۶ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۱۱ (UTC)
- منابع شما را دیدم و عجیب است که یک سایت اینترنتی مجعول میتواند دلیل بر یک ادعای زبانشناسانه شود. یوسف علیخانی هم که شما از ایشان دلیل آوردهاید اگر آنجا دیلمی گفته در این سه جا تاتی گفته یا آن را در سایت و وبلاگ شخصی خودش تایید کرده:
- میبینید که این گونه منبع آوردن چهقدر لغزان و سست است؟
- به همین دلیل هم هست که تکرار میکنم: تا برای نقشهٔ مورد نظر منبع و مأخذ محکم و علمی (تاکید روی علمی و زبانشناسی) است نیاورید، ماندن نقشهٔ مذکور در متن مقاله بیمورد است.
- درود، چنین چیزی غیرممکن است که به دلخواه و توافق من و شما زبانی را لهجه بنامیم، مگر این که سند علمی موجود باشد، چون هم برای دیلمی قدیم و هم دیلمی امروزین و نیز گیلکی قدیم و نیز گیلکی جدید اسناد موجود است، جلوتر از همه نوشتههای خود دکتر ناتل خانلری را فراموش نکنید، ایشان گیلکی بود و این جملات را نوشته:
زبانها و گویشهای ایران دکتر پرویز ناتل خانلری : کتاب تاریخ زبان فارسی
در آثار مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی، از چندین گویش دیگر که در نقاط مختلف این سرزمین پهناور متداول بوده، ذکری آمده و گاهی نمونههای کوتاه، یا به نسبت بلندتر، از بعضی آنها ثبت شدهاست... در این کتب که از اواخر قرن سوم تا قرن دهم هجری تألیف یافته به بیش از چهل گویش ایرانی اشاره شدهاست که فهرست آنها را در زیر میآوریم:
- (در زمان قدیم)
۶) دیلمی: اصطخری دربارهی این ناحیه مینویسد: «زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است» مقدسی نیز میگوید : «زبان ناحیهٔ دیلم متفاوت و دشوار است.»
۷) گیلی یا گیلکی :
ظاهرا گویشی جداگانه از دیلمی بوده است.
بنابر متن کتاب دکتر خانلری در گذشته دیلمی زبان بوده و گیلکی گویش.
- در زمان معاصر
۸) گیلکی: از گویشهای ایرانی است که در قسمت گیلان و دیلمستان متداول بوده و هنوز مردم استان گیلان آن را در گفتار به عنوان زبان مادری خود بکار میبرند. گیلکی خود به چند شعبه منقسم است که با یکدیگر اندک اختلافی دارند. شمارهی مردم گیلکی زبان از یک میلیون نفر تجاوز میکند؛ اما اکثریت قاطع آنها زبان رسمی ایران یعنی فارسی را نیز میدانند.
- اول: دکتر خانلری درباره زبانها و گویشهای ایرانی نوشتهاست و نه لهجههای ایرانی.
- دوم: دکتر خانلری بین دیلمی و گیلکی قدیم تفکیک قایل شده و آنها را جدا از هم آوردهاست.
- سوم: صحبتی از لهجه بودن یکی و زبان اصلی بودن آن دیگری نکردهاست، بلکه صحبت از دو گویش جدا از هم کردهاست
- چهارم: در دورانهای اخیر ولی به هم نزدیکتر شدهاند ولی گیلکی... خود به چند شعبه منقسم است که با یکدیگر اندک اختلافی دارند.
- پنجم: زبانهای گیلکی و فارسی جدا از هم هستند و یکی نیستند
شمارهی مردم گیلکی زبان از یک میلیون نفر تجاوز میکند؛ اما اکثریت قاطع آنها زبان رسمی ایران یعنی فارسی را نیز میدانند
گیلکی و فارسی حتی هم شاخه هم نیستند، گیلکی از شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی است ولی فارسی از شاخه جنوب غربی است.
این بحث انرژی میبرد و وقت میگیرد، ولی قطعا در ا ین مبحث بیش از اینها در ویکی فارسی فعلا نتیجه بیشتری نمیگیریم.
لهجه را به جای accent و گویش را به جای dialect بهکار میبرند. پیشنهاد برای نامگذاری طبقهبندیها این است: اول گروه=> دوم گویش => سوم لهجه.ojanfar ۱۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)
با سلام و درود به جمله دوستان آقای پرویز ناتل خانلری گیلکی یا گیلک نبوده اند بلکه ایشان مازندرانی (یا مازنی ، تبری) بوده اند. مادرشان نوری و پدرشان از بارفروش (نام قدیم بابل) بوده که هر دو در مازندران قرار دارند و مردمانش مازندرانی زبان هستند. خودش هم متولد نور بوده است و دهستان ناتل رستاق در نزدیکی شهر نور در شهرستان نور قرار دارد که نام ایشان مشتق از آن است. Lavasooni (بحث) ۲۴ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)
گیلکی و فارسی
زبانهای گیلکی و فارسی جدا از هم هستند و یکی نیستند. اما اکثریت قاطع گیلکیها زبان رسمی ایران یعنی فارسی را نیز میدانند. گیلکی و فارسی حتی هم شاخه هم نیستند، گیلکی از شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی است ولی فارسی از شاخه جنوب غربی است. بنا بر متن کتاب دکتر خانلری در گذشته دیلمی زبان بوده.ojanfar ۱۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۲۲ (UTC)
مدرک جدید
اطلاعات میدانی از ساکنین بومی مناطق. [۱] [۲]
تاتی یا دیلمی؟
این جمله حذف شد: این گویش در حال حاضر در برخی مناطق شمال ایران از جمله میلک مورد استفاده قرار میگیرد.
به این دلیل:
این ادعا که زبان مردم روستای میلک دیلمی است، منبعی ندارد و نویسنده به عنوان منبع گفتوگو با یوسف علیخانی را ارائه دادهاست. یوسف علیخانی نه زبانشناس است و نه مردمشناس. یک داستاننویس و روزنامهنگار است و اتفاقا در چند منبع دیگر از عنوان تاتی هم نام بردهاست. به همین دلیل این منبع کافی نیست.
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)
زبان دیلمی و محدودهٔ امروزی آن
این بخش به دلایل زیر حذف شد: زبان دیلمی از کوههای تالش تا کوههای سمنان گستردهاست. این زبان مناطقی چون سراوان رشت، مناطق دیلمان و اشکور، رودبار زیتون، رودبار الموت، رودبار شهرستان، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج و حومه آن، کوههای سمنان، ساوجبلاغ، عمارلو، خورگام و بسیاری دیگر از مناطق دیوار البرز را بر بر میگیرد.
دلایل:
اگر به بحثی که برای حذف این مقاله در گرفت دوباره دقت کنید، خواهید دید که موافق و مخالف این بحث به این نتیجه رسیده بودند که اگر هم گونهٔ زبانی با عنوان دیلمی باشد، در گذشته بوده نه امروز.
این واقعیت را تقسیمبندی گونههای زبانی دکتر نادر جهانگیری (زبانشناس) در کتاب واژهنامهٔ گیلکی گویش لاهیجان (چاپ دانشگاه مطالعات خارجی توکیو) نشان دادهاست که در دوران معاصر چیزی به نام گونهٔ زبانی دیلمی وجود خارجی ندارد و در تنها منبعی که برای این ادعا ارائه شد (سایت مجعول دیلمستان) که نمیتواند منبع مناسبی باشد، به نظر میرسد با در هم آ<یختن لهجهٔ گالشی از زبان [[گیلکی] و زبان تاتی دست به خلق گویش دیلمی در دوران معاصر زده شدهاست.
چرا که در همان تقسیمبندی دکتر نادر جهانگیری و نیز با یک سفر کوتاه به مناطق نامبرده شده در این متن (دیلمان و اشکور به ویژه) میتوان فهمید که آنچه که نویسنده از آن با عنوان دیلمی نام برده همان لهجهٔ گالشی است که از لهجههای اصیل و بکر زبان گیلکی محسوب میشود.
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۱ (UTC)
- این زبان هنوز هم گویشور دارد در همان مناطقی که ذکر شدهاست روزنامه جام جم
- سعی در حذف کردن زبانی نکنید.. سیاوش ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۲۹ (UTC)
- جناب سیاوش، شما خواسته یا ناخواسته دارید در جهت منافع عدهای خاص دست به جعل واقعیت میزنید. بروید بحثی را که به دلیل جانبداری یکی از مدیران منجر به حذف این مقاله نشد بخوانید. در آن حتی مخالفان حذف نیز اجماع داشتند که این گونهٔ مجعول در زمان معاصر وجود ندارد و بحث به وجود آن در گذشته رسیده بود.
- اما برای اینکه شما زحمت نکشید من توضیح دوباره میدهم که در مقاله برای اثبات حضور این گونهٔ مجعول در زمان معاصر از گفتوگوی یوسف علیخانی با روزنامهٔ جام جم دلیل آورده شده.
- گذشته از اینکه چهطور گفتهٔ یک روزنامهنگار و نویسنده میتواند سند باشد، ایشان اگر در آن منبع ژورنالیستی از عنوان دیلمی استفاده کردهآند، در عوض در این سه منبع از عبارت تاتی استفاده کرده (دربارهٔ همان کتاب). خوب چهطور میتوان این گفتوگو را منبع گرفت وقتی هر کودکی میداند که تاتی زبانیست با تعریف مشخص خودش.
- جناب سیاوش، ما زبانی را که وجود ندارد، نمیتوانیم حذف کنیم. این شمایید که سعی در جعل واقعیت و تولید یک زبان ساختگی دارید. سه منبع بالا را با دقت بخوانید. دو نوشتهٔ دیگران در وبلاگ شخصی همین آقای یوسف علیخانی و توسط خود ایشان منتشر شدهاست و دیگری گفتوگوی خودش است که از عبارت تاتی استفاده کرده.
- سیاوش عزیز، اگر این تلاشتان ناخواستهاست، به شما توصیه میکنم باز هم استدلالها و مدارک را مطالعه کنید.
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)
ورگ عزیز. من تحلیلهای شخصی شما را در مقاله حذف کردم. شما باید حتما وپ:تحقیق و وپ:ترکیب را بخوانید. ویکی پدیا جای تحلیلهای شخصی نیست. هر حرفی که میزنید باید به نقل از یک منبع باشد. نه نظر شخصی شما. ببینید چند بار من این نکته را به شما متذکر شدهام تاکنون--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)
- مطمئنید که ویرایش مرا تنها به دلیل شخصی بودن حذف کردهاید؟ پس چرا بخشهایی که از منبع آورده بودم (تقسیمبندی زبان) را حذف کردید؟ این که دیگر سانسور مستقیم است!
- شما اگر میخواهید رسما این گونهٔ زبانی مجعول را بچپانید دیگر چرا تعارف بوروکراتیک میکنید؟ من از کتاب منتشر شدهٔ یک دکتر زبانشناس نقل قول میآورم و اینجا حذف میشود! عجبا!
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)
علت حذف نقض آشکار وپ:ترکیب است. در ضمن مقاله هیچ اشارهای به حال ندارد که شما بخواهید با آوردن منبع وجود آنرا رد کنید! --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)
- عزیز من، زمانی که من این متن را اضافه کردم، در مقاله به روستای میلک اشاره شده بود، آن هم با منبعی به همان بیاعتباری منابع دیگر و به همین جهت لازم دیدم که وضعیت این زبان مجعول را در دوران معاصر روشن کنم. خوشبختانه در دوران معاصر افراد بیشتری غیر از اصطخری هستند که بتوانند بر عدم وجود چنین زبانی گواهی دهند.
- در ضمن، وقتی در نقلقولی از کسروی از مناطق عمدهٔ استان گیلان (دیلمان، اشکور به تنهایی یعنی ۷۰ درصد ییلاقات گیلان!) و سراوان رشت به عنوان دیلمیزبان نام برده میشود (یک دفعه بگویید زبان همهٔ مردم گیلان دیلمیست!) لازم است تا نظر یک کارشناس امر (امر زبان شناسی) هم عنوان شود. چون کسروی نمیگوید «بودهاست»، بلکه میگوید «است». میگوید این زبان «مصون ماندهاست» یعنی به زمان حال اشاره میکند. (نگویید که از زمان کسروی تا کنون این گونهٔ مجعول زبانی نابود شده)
پس نقل قول دکتر جهانگیری برای رد علمی ادعاهای غیرعلمی کسروی لازم بودهاست.
- که شما مرحمت نموده و آن را حذف کردید. آن هم با ادعای: شخصی بودن نظر!
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۵۷ (UTC)
من فارسی نوشتم. علت حذف نقض وپ:ترکیب بود.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)
- من هم به فارسی نوشتم. -به دیلمی که ننوشتم!- آن نقل قول من از دکتر جهانگیری یک بخش یکپارچه و پیوسته بود و من پس از نقل قول یک اظهار نظر شخصی اضافه کرده بودم. شما میتوانستید تنها اظهار نظر شخصی مرا حذف کنید. نقل قول دکتر جهانگیری، چند پارهٔ متفاوت نبود که من به سلیقهٔ شخصی کنار هم چیده باشم. یک بخش مشخص و مستقل بود که شما بنا به منافع و عقاید شخصیتان حذف کردید.
دلایلی بر جعلی بودن عنوان دیلمی برای یک گونهٔ زبانی
خوانندهٔ گرامی مقالهٔ حاضر، مشروح بحثهای در گرفته دربارهٔ حذف یا عدم حذف این مقاله را میتواند در ویکیپدیا:نظرخواهی برای حذف/دیلمی بخواند و قضاوت کند که آیا تصمیم ابقای این مقاله عادلانه و علمی بوده یا نه.
من اما به عنوان یکی از مخالفان سرسخت این مقاله و با این اعتقاد که هرگز، در هیچ دورهٔ تاریخی و در هیچ جغرافیایی، هیچ گونهٔ زبانی با نام و عنوان دیلمی وجود نداشتهاست (توجه کنید بحث زبان است نه قومیت و مردم)، اینجا بار دیگر دلایل خود را تکرار میکنم، تنها برای روشنی ذهن خوانندهای که نمیخواهد دروغ و جعل را به عنوان دانش بخواند:
دلیل درخواست من برای حذف مقاله (ارائه مرجع علمی)
در اینجا میتوانید نظر یک دکتر زبانشناس را در این باره بخوانید:
گونههای زبانی رایج در استان گیلان و حدود پراکندگی آنها
مقالهٔ بالا مقدمهٔ کتابیست که در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو (محل تدریس ایشان) چاپ شده و ایشان در این مقدمه مینویسد:
گونههای زبانی رایج در استان گیلان را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
۱) گونههای گیلکی
۲) گونههای غیرگیلکی از گروه زبانهای کرانهٔ خزر.
۳) گونهٔ ترکی آذری (غیر ایرانی).
و در توضیح زبانهای غیرگیلکی اینها را نام میبرد: تالشی، تاتی و کرمانجی
این هم اطلاعاتی دربارهٔ دکتر نادر جهانگیری برای اینکه ببینیم ایشان صلاحیت دارند برای اظهار نظر یا نه:
و این هم گفتوگوی مفصل ایشان دربارهٔ زبان گیلکی و به طور کلی مفاهیم زبانشناسی مدرن:
این تقسیمبندی نشان میدهد که تا اینجا دستکم در زمان معاصر ما گونهٔ زبانی با نام یا عنوان دیلمی در هیچ نقطهٔ گیلان وجود ندارد. در حالی که در مقالهٔ مذکور حتی اشکور و دیلمان یعنی بخش اعظم مناطق ییلاقی گیلان را سکونتگاه متکلمان به گونهٔ زبانی دیلمی نام برده شدهاند.
بررسی منابع ارائه شده در خود مقاله (دلیل دیگر برای حذف مقاله)
حال بیایید منابع ذکر شده در مقالهٔ دیلمی را بررسی کنیم:
در جایی این جمله آورده شده که زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است» مقدسی نیز میگوید : «زبان ناحیه دیلم متفاوت و دشوار است. و منبع این جمله کتابیست از ناتل خانلری. در واقع این ادعا نتیجهٔ مطالعهٔ میدانی یا پژوهش یا مشاهدهٔ ایشان نیست. بلکه جناب دکتر، این جمله را از اصطخری نقل میکند.
خوب، در اینکه زبان مردم منطقهٔ مورد بحث از فارسی و عربی متفاوت است روشن است. اما این دلیلی بر دیلمی نامیدن آن نیست. پس ما تا اینجا دلیلی بر دیلمی خواندن این زبان نداریم.
ضمن اینکه باید بدانیم مورخین عرب و فارس وقتی از دیلم یا دیلمان سخن میگفتند جغرافیای گستردهای را مد نظر داشتند. یعنی تمام منطقهای که از سیطرهٔ اعراب به دور مانده بود و یعنی دیوارهٔ البرز و آن سوی آن. پس نمیتوان دریافت که جغرافیای سیاسی دیلمیها مد نظر است یا جغرافیای تاریخی.
با تمام اینها باز هم ما در این نقل قول از اصطخری نشانی از نامیدن «دیلمی» نمیبینیم.
منبع بعدی باز هم همین جناب اصطخری است (جالب است که فقط از اصطخری نقل قول میشود) که مینویسد: در قسمتی از گیلان (جیل) تا آنجا که من دریافتهام طایفهای از ایشان هستند که زبانشان با زبان جیل و دیلم متفاوت است.
خوب باز هم ما اینجا با دو عبارت مبهم روبهروییم: در قسمتی از گیلان و طایفهای که زبانشان گویا از زبان جیل و دیلم متفاوت است.
اجازه بدهید ببینیم آقای اصطخری دقیقا چه گفته!
این «قسمتی» هر بخش از گیلان میتواند باشد و خوب، روشن است که در بسیاری قسمتهای گیلان زبانهای دیگری چون کرمانجی، تالشی، تاتی یا حتی کردی رواج دارد. اما اصطخری کی از عنوان «دیلمی» استفاده کرده است؟
و نکتهٔ جالبتر اینکه وقتی اصطخری از آن «طایفه» حرف میزند، مینویسد زبانشان از زبان جیل (گیل) و دیلم متفاوت است. با آنکه جناب اصطخری نامی از عنوان «دیلمی» نبرده، فرض (محال) میگیریم که نویسندهٔ مقاله از دل اصطخری خبر داشته و حدس زده که زبان آن طایفه دیلمی بودهاست. خوب! ما اینجا با یک پدیدهٔ عجیب روبهروییم. یک طایفه داریم که زبانش دیلمی است و یک مردمی داریم به نام جیل و مردمی به نام دیلم که زبانشان متفاوت از زبان دیلمی است. یعنی به جای اینکه زبان مردم دیلم دیلمی باشد، زبان طایفهٔ دیگر دیلمی است. آیا ما دو نوع دیلم و دیلمی متفاوت داریم؟! جلالخالق!
نکتهٔ مهمتر این است که تا همین دوران معاصر هم تمام کوهنشینان گیلان و حتی استان مازندران، به منطقهٔ جلگهای استانهای خود میگویند: گیلان و در واقع گیلان در ادبیات روستایی به مفهوم قشلاق و جلگهاست. و جناب اصطخری هم از طایفهای در همین گیلان نام میبرد که زبانشان چیز دیگری است (که نویسندهٔ مقاله حدس زده باید دیلمی باشد!!!). در حالی که جغرافیای تاریخی و سیاسی ارائه شده برای دیلمیها، مناطق کوهستانیست که در آن دوران هرگز گیلان خوانده نمیشد.
و جالب اینکه در باقی منابع و مأخذ ردیف شده هم هیچ دلیل و سند تاریخی بر وجود چیزی به نام «زبان دیلمی» ارائه نمیشود و تنها به بسط این نظریه میپردازد و برای آن جغرافیا تعیین میکند. پس این «زبان دیلمی» در کجای منابع قرار گرفته است؟
اجازه بدهید من به شما بگویم. جناب خانلری و همعقیدههای ایشان که عاشق افتخارات ایران باستانی بودند، نمیتوانستند چشم بر افتخارات و جنگآوریهای دیلمیان در طول تاریخ ببندند و از طرفی نمیتوانستند هم قبول کنند زبان این مردم گیلکی است. چرا که گیلکی زبان همان رشتیهای مشروطهخواهی بود که سالها مورد تمسخر و تحقیر تجددطلبها و ملیگراهای رضاخانی قرار گرفته بودند. ٱخر چهطور میشود که دیلمیان شجاع و جنگجو رشتی (گیلکی) حرف بزنند! ضایع نیست؟ راه حل؟ ابداع زبان دیلمی و چسباندن آن به ریش مردم دیلمان و بعد جغرافیای تاریخی دیلمیان!!!
و جالبتر از همه اینکه ایرانیکا هم از اصطخری برای ادعای خویش منبع میآورد!
بله دوستان! این است سند و مدرک و منبع این مقاله!
پینوشت: ما در منطقهٔ گیلان مناطق ییلاقی بسیاری داریم که به طور کلی سه بخش عمده دارند: دیلمان، شاجان و اشکور. در واقع دیلمان تنها یک بخش کوچک از مناطق کوهستانی گیلان است و در همین منطقه و زبان مردم آن نیز از لفظ «دیلم» یا «دیلمی» استفاده نمیشود. مگر در بین کتابخواندههایی که منابعی از این دست را خواندهاند. برعکس، اگر بخواهند بگویند «دختر ِ دیلمانی» میگویند: دیلمؤنی لاکو. نمیگویند دیلمی لاکو. اصولا دیلمان از دو بخش دیل به معنی منطقهٔ محصور برای نگاهداری دام و پسوند مکان مؤن یا مان تشکیل شدهاست. (منبع: دیلمان یا دیلهمُن، بیژن شهرستانی، گیلهوا، شماره۸۴)
و یک سوال مهم از مخترعان گونهٔ زبانی دیلمی
زبان سانسکریت که زبانی مرده محسوب میشود و خیلی از زبانهای دیگر که حتی متن مکتوب هم نداشتهاند، از خودشان ساختهای صرفی یا نحوی بر جای گذاشتهاند که باقی مانده و زبانشناسان را در شناخت ویژگیهای آن زبان یاری رسانده.
سوال بزرگ این است که این گونهٔ زبانی من در آوردی دیلمی چگونه زبان یا لهجه یا گویشی است که هیچ چیزی از خود به جای نگذاشته! به جز مشتی نقل قول. یعنی هیچ اثر و تاثری از خود در زبانهای دیگر یا زبانهای پس ازخود نداشته؟ مگرمیشود؟
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)
مدرک شخصی!!
درود، متاسفانه نظر شما در مورد زبان دیلمی، افراطی و غیرقابل قبول است، چنان که خود شما نوشتهاید شما اساسا وجود زبان دیلمی را در طول تاریخ انکار میکنید، در حالی که اسناد و مدارک معتبر وجود دارند، و دیگر این که برای اثبات حرف خود، از سایت خودتان [۹] هم به عنوان مدرک استفاده میکنید که بی نیاز از توصیف است. در چنین جوی ادامه یک بحث علمی و مستند غیر ممکن است و فقط اتلاف وقت بیهودهاست. شما یک موضع شخصی نسبت به این مطلب دارید (به هر دلیلی هم که باشد.) و مایلید که آن را زورچپان کنید، این کار در ویکی فارسی مقدور نیست، در مورد وجود دیلمی در زمان حاضر باید گفت که حتی نویسنده هم دارد، ولو این که شما نپسندید.ojanfar ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)
- رفیق عزیز که حالا دیگر مطمئنم دارید جانبدارانه بحث میکنید؛
- من از نوشتهٔ شخصی خودم منبع نیاوردم. نوشتهٔ دکتر جهانگیری در کتاب خود ایشان است که در سایت من هم نقل شده و اگر توجه کنید (یعنی تعصب بگذارد که چشمانتان را باز کنید) میبینید که من در نقل قول از دکتر جهانگیری هم آدرس نسخهٔ چاپی کتاب ایشان را دادهام و هم چون آن بخش مذکور در سایت خودم هم بود آدرس اینترنتی آن را هم دادم.
- (راستی شما که در کل نیاز به این منابع ندارید. شما کماکان چسبیدهاید به نقل قول اصطخری و قرقرهٔ ان توسط بقیه و آن را مدارک بسیار مینامید.)
- بحث علمی؟ آیا فاکت آوردن از یک زبانشناس غیرعلمیست؟ یا فاکت آوردن از یک نویسنده و روزنامهنگار؟ همان نویسندهای که خودتان میگویید، در چندین جای دیگر زبان نوشتههای خود را تاتی خوانده. (منابعش بالاتر ارائه شده) ببینم! نکند قصد دارید بروید مقالهٔ تاتی را همین حالا به مقالهٔ دیلمی تغییر مسیر دهید؟ از شما که بعید نیست! منبع هم دارید: نقل قول اصطخری!!!
VƏRG ۲۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC)
جناب ورگ. لطفا به وپ:نزاکت توجه داشته باشید، اینکه شما در مورد نیات اوجانفر قضاوت میکنید بسیار زشت و ناپسند است. اینقدر استخری، استخری راه نیاندازید. غیر ایشان، صابی و مقدسی و منابع دیگری هم بودهاند که درباره این زبان و دیلمیها صحبت کردهاند. شما میخواهید ایرانیکا را زیر سوال ببرید یا خانلری را. بروید منبع ثانویهای بیاورید که حرف این منابع را رد کند. اینکه شما در مورد این منابع چه فکر میکنید و چه تحلیلی دارید، تحقیق دست اول است و جایش اینجا نیست.
در مورد آن منبعی که در مورد زبانهای رایج گیلان افزودید، منبعی بسیار ناقص است و جامعیت ندارد. اولا که فقط در مورد گیلان صحبت میکند نه کل شمال بخصوص غرب مازندران. مهم تر این که اگر بخواهیم با توجه به منبع شما حکم کنیم که چه زبانهایی در گیلان صحبت نمیشود باید بگوییم که رودباری (که نوعی تاتی تاثیر پذیرفته از گیلکی است)، یا زبان کولیها (از زبانهای دارای گویشور در گیلان به نقل از ایرانیکا) اصلا وجود ندارد. چون هیچکدام از این دو زبان در منبع شما ذکر نشدهاست.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۵۹ (UTC)
- شما فرض کنید آن منبع فقط در مورد گیلان بحث کند. در همین حد هم اگر باشد گفتههای کسروی را زیر سوال میبرد. چون اشکور، دیلمان، سراوان و خیلی از نقاط دیرگی را که جناب کسروی نام برده در همین استان گیلان وجود دارد. در ضمن، ایشان از ولایت جنگلی و کوهستانی که در نقشه امروزی ایران، گیلان نام دارد حرفمیزند. یعنی تقریبا کل استان گیلان و زبان این منطقه (تقریبا همه گیلان) را دیلمی میخواند!
- آن وقت وقتی من از یک زبانشناس سند میآورم که بگویم والله بالله در استان گیلان چنین زبانی نداریم و کسروی اشتباه کرده شما چه میکنید؟ چه میگویید؟
- نقل قول علمی دکتر جهانگیری (تاکید میکنم که ایشان یک زبانشناس و اهل استان گیلان هستند) درست است یا تکرار مکررات کسروی که برداشته حرفهای قبلیها را تکرار کرده و به احتمال زیاد اصلا نمیدانسته اشکور کجا قرار دارد!
- در ضمن، بابت حرفی که در زمینهٔ نیت شخصی زدم پوزش میخواهم. اشتباه خودم را میپذیرم. دور از نزاکت و قواعد ویکیپدیا بود.
- VƏRG ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۵۴ (UTC)
- گیلان همهٔ جاهایی را شامل میشود که مردم گیلکی صحبت میکنند. تا تنکابن. استان گیلان که نگفته. sicaspi ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۰۰ (UTC)
- کاربر «بهزاد مدرس» لطفاً وپ:نزاکت را رعایت کنید. در صورت تکرار چنین مواردی ناگزیر به گزارش به مدیران هستم.--AminSanaei ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۳۷ (UTC)
- وقتی به بحث پاسخ ندهید و فرافکنی کنید و اتهام دست اول بزنید، اعصاب آدم خرد میشود دیگر. sicaspi ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)
وپ:نزاکت؟! تکرار چه موردی؟ کدام جمله من را میفرمایید؟ شنیدم شما در ویکی گیلکی مدیرید. من که سعی زیادی کردم که به دوستانتان مانند سی کاسپی و ورگ مفاهیم اولیه ویکی نویسی مانند وپ:تحقیق، وپ:اثبات، ویکیپدیا:منابع معتبر، وپ:ترکیب را آموزش بدهم. اگر شما با این اصول آشنا هستید خوشحال میشوم که باری از دوش من بردارید. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۴۴ (UTC)
- همین که میگویید فقط من میدانم و باید به بقیه آموزش بدهم و بقیه هیچی نمیدانند. sicaspi ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
- ادعای کسروی درست نیست. تحقیقات علمی و میدانی یک زبانشناس این را نشان میدهد. به ویژه که کسروی از گذشتههای دور حرف نمیزند. از زمان معاصر (صد سال اخیر) مینویسد و حرفش مبنای واقعی و علمی ندارد. اگر به اعتبار نام کسروی حرف نادرستش را قبول کردهاید، پس بد نیست به اعتبار علمی دکتر جهانگیری هم توجه کنید:
- عضویت در انجمن زبانشناسی بریتانیای کبیر
- عضویت در انجمن زبانشناسی آمریکا
- عضویت در آکادمی علوم نیویورک
- این هم چند نوشته از ایشان:
۱::. آواشناسی اکوستیک. دانشگاه فردوسی مشهد
۲::. فلسفه زبان (ترجمه) دانشگاه فردوسی مشهد
۳::. لغتنامه گیلکی - فارسی. مرکز مطالعات زبان وفرهنگ آسیا و آفریقا دانشگاه توکیو
۴::. مطالعه زبانشناسی اجتماعی فارسی در تهران. مرکز مطالعات زبان وفرهنگ آسیا و آفریقا دانشگاه توکیو
۵::. زبان بازتاب، زمان، فرهنگ و اندیشه. انتشارات آگاه
- بنا به همین دلیل (تناقض حرف کسروی با حرف یک زبانشناس آن هم در یک مبحث زبانشناسانه) من درخواست دارم متن نوشتههای کسروی که نادرست است از متن مقاله حذف شود. زیرا خواننده را به سمتی هدایت میکند که میدانیم نادرست است.
- تاکید میکنم که ادعای کسروی دستکم آنجا که دربارهٔ گیلان مینویسد به شدت برخلاف واقعیت است. این را هم مشاهدات میدانی هر آدم عامی و هم تخقیقات دکتر جهانگیری نشان میدهد. و به همین دلیل نباید در متن مقاله آورده شود. اینجا دیگر حرف اختلاف عقاید نیست. بحث غیرواقعی بودن یک ادعاست.
- VƏRG ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۰۲ (UTC)
احتمالا مرحوم کسروی تمام زبانهای تاتی را دیلمی فرض کردهاست. من مشکلی با حذف نوشته کسروی ندارم. من یک پیشنهاد دیگر نیز دارم. امروز مقاله «دیلمیان» را دیدم. به نظر من میتوان دو مقاله را در هم ادغام نمود. در آنجا هم میتوان در مورد قوم و هم زبان دیلمی بحث نمود--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۵۵ (UTC)
- من با شما موافق ام. فعلاً زبان این مردم در حدی نیست که مقالهای جدا داشته باشد. اگر تمرکز بر روی دیلمیان قرار گیرد و با این دقت فعلی آن مقاله ویراسته شود، مقالهٔ اصلی خیلی کامل میشود. sicaspi ۲۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۰۰ (UTC)
- نه جناب مدرس عزیز، زبان، لهجه، گویش و.. با گروه افراد و قوم متفاوت است.. نباید آنها را ادغام نمود.. ضمن اینکه براساس احتمال اینکه کسروی اشتباه کرده و زبانهایی را یکی دانسته، نباید مطلب وی را حذف نمود.. مطلبی از دکتر علیخانی اگر هست که در آن نوشته باشد، این زبان با گیلکی یکی است یا اصلا وجود نداشته، میبایست به صورت نظر وی در این زمینه، در مقاله بیاید..(نه تفسیر از سخن دیگر وی) و البته نه از منبع ورگ.. چون به همان اندازه که منبع سایت دیلمان نامعتبر است، آن نیز نامعتبر است.. مگر اینکه هردو را معتبر بگیریم در این زمینه.. و مطالب هردو بیاید... سیاوش ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۴۱ (UTC)
- من هم با سیاوش موافقم. در ضمن میتوانید منبع ورگ را حذف کنید چون من در سایت خودم تنها همان نوشتههای کتاب اصلی را نقل کردم (همانطور که جناب ناتل خانلری با حرف اصطخری این کار را کرد) و میتوانیم همان کتاب اصلی را منبع قرار دهیم.
- گرچه با توجه به حذف نقل قول کسروی که به طور کامل نادرست بود دیگر لزومی به وجود حرف دکتر جهانگیری هم نیست.
VƏRG ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۵۵ (UTC)
گنگ بودن مقاله
شما مدام برای وجود قوم دیلمی منبع میآورید انگار ما وجود چنین قومی را انکار کردهایم. این قوم بسیار نامدار بودهاند و ما نیز به آنان افتخار میکنیم. صحبت سر وجود زبانی به نام دیلمی است که شما ادعا میکنید از گیلکی متفاوت بوده است! برای این هم شما استناد میکنید به منبع استخری و تکرار آن در چند جای دیگر و جز این هنوز چیزی نیاوردهاید. بگذارید منبع تان را دیگر بار مرور کنیم. در آنجا آمده: «در دیلمان قبیلهای هست که به زبانی متفاوت با گیلها و دیلمیها سخن میگویند» (یعنی گیلها و دیلمیها یک زبان داشتهاند، و فقط یک قبیلهٔ خاص به زبانی متفاوت سخن میگفتهاست.) خانلری از این نتیجه گرفته زبانی به نام دیلمی وجود داشته. شما حالا دارید این را این گونه تفسیر میکنید که این زبان آن یک قبیله (و نه زبان همهٔ دیلمیان) زبان دیلمی است و زبانی است در کنار گیلکی و دیلمیها یک زبان خاصی داشتهاند و همه به آن حرف میزده اند. کسی که مقاله را بخواند چنین برداشتی میکند. و شما مدرکی برای این رواج گستردهٔ این زبان در بین مردم (و نه فقط آن یک tribe) ارائه ندادهاید، لذا تحقیق دست اول کردهاید. من مقاله را مرتب میکنم تا طبقه بندی درستی داشته باشد. شما هم بد نیست وپ:اثبات را بخوانید تا بدانید که ادعاهای بزرگ و خلاف روند رایج آکادمیک، منابع بزرگ میطلبند. بعضی از بخشهای این مقاله هم باید به دیلمیان منتقل شوند. sicaspi ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
لطفا وپ:تحقیق را صدبار دیگر بخوانید تا معنی تحقیق دست اول را درست متوجه بشوید. اینکه ما تفسیر ارایه شده در مرجعی مانند ایرانیکا را نقل قول میکنیم تحقیق دست اول نیست. جناب سی کاسپی. آیا میدانید که خیلی از مدیران و کاربران از اینکه شما کوشش کافی برای آموختن ساز و کارهای ویکیپدیا نمیکنید شاکی اند. دوستانه بگویم از سرنوشت کاربر سعی درس بگیرید.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۴۳ (UTC)
- مدام کلی گویی نفرمایید لطفاً. یک ایرادی از سخن شما گرفتم، بیزحمت به آن جواب بدهید یا بگویید کجای سؤال پرسیدن خلاف این سیاستهاست. ارائه کردن یک چیزی از ایرانیکا مشکل ندارد، آن چه مرا به اعتراض واداشته این است که شما این مطلب را به اندازهٔ وزن آن قرار ندادید و فراتر از آن نوشتید به حدی که خلاف وپ:بی طرفی به نظر میرسد. ولی شما هیچ جوابی به آدم نمیدهید. تا به حال به هیچ یک از سؤالاتی که مطرح کردهایم پاسخ روشنی ندادهاید. همان طور که در بالا آمده دیلمی در طبقه بندی زبانهای ایرانی به هیچ وجه آن قدر از گیلکی تفاوت ندارد که شما میگویید. هر کسی هم که از دست من نارضایتی دارد مستقیم به خودم بگوید. من که علم غیب ندارم. من هم نمیدانم او کیست که میگویید. sicaspi ۲۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۴۰ (UTC)
جوابی به حرفهایتان:
- «آن چه مرا به اعتراض واداشته این است که شما این مطلب را به اندازهٔ وزن آن قرار ندادید و فراتر از آن نوشتید» کجا فراتر نوشته شده است؟»
من آنچه در مقاله ایرانیکا بود نوشتم و فراتر از آن ننوشتم.
- «تا به حال به هیچ یک از سؤالاتی که مطرح کردهایم پاسخ روشنی ندادهاید.»
شما منبع معتبر در مورد زبان دیلمی از من خواستید. ما چندین منبع دانشگاهی ردیف کردیم که به روشنی در مورد این زبان در قرن اولیه اسلامی صحبت میکنند. شما معتقدید تحلیل این منابع اشتباه است. اما تاکنون نتوانستید منبعی ارایه کنید که بگوید تحلیل شرق شناسانی که در مورد دیلمی نظر دادهاند اشتباه است. اگر میخواهید در بحثی جدی گرفته شوید باید مستند حرف بزنید. اینکه شما چه تحلیلی دارید و چه فکر میکنید، تا زمانی که مستند به منبعی نباشد، قابل گنجاندن در مقاله نیست. منبعی بیاورید که حرف شما را تایید کند.
- «همان طور که در بالا آمده دیلمی در طبقه بندی زبانهای ایرانی به هیچ وجه آن قدر از گیلکی تفاوت ندارد که شما میگویید.»
منبعتان کدام کتاب است؟ کدام کتاب این حرف را گفته است؟ منبع معتبر بیاورید. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۰۷ (UTC)
- حرف تان کاملاً متین است، آدم باید مستدل سخن بگوید. من هر وقت گفتم منبع، منظور ام همین رده بندی زبانهای نادر جهانگیری بوده یا همان سایت دیلمستان خود تان. این همه دارند میگویند مردم دیلمان گیلکی سخن میگویند (یا زبان شان شاخهای از گیلکی است، یا بسیار نزدیک به گیلکی است)، در همان ایرانیکای شما نوشته زبان آن قبیله از گیلکها و دیلمیها متفاوت بود، این یعنی این که زبان آنها به هم شبیه بود دیگر، آن وقت شما مدام تاکید میکنید زبان این دو از هم تفاوت زیادی داشت، برای این آخری منبع تان کو؟ sicaspi ۲۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)
چرا حرف میگذارید دهن من! من کجا این حرف را گفتم که حالا منبع برایش بیاورم؟ اصلا مقاله را از اول تا آخر بخوانید کجا چنین حرفی گفته شدهاست. در ضمن سایت دیلمستان هم من نیاوردم، آن سایت همانقدر نامعتبر است که سایت ورگ. خانم عزیز چند بار بگویم. مقاله در مورد زبانهای رایج در حال حاضر نیست، مقاله در مورد زبان دیلمیها در قرون اولیه اسلامی است نه حال حاضر. آن تقسیم بندی جهانگیری مال زبانهای رایج در حال حاضر است (که البته ناقص و کلی هم است.) نه زبانهای رایج در قرون گذشته--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۲۹ (UTC)
نظر سوم
عملکرد کاربرانی که اینجا در ویکی فارسی اعمال فشار جهت حذف مقاله زبان دیلمی کردند و پس از عدم موفقیت در حذف تمامی مقاله کوشش در حذف جمله به جمله میکنند، واضح است. من هم به نوبه خود مایلم که نظر سومی را در این مقاله دخیل کنم، به همین دلیل نیز از آقای به آفرید که خود مقالات فراوانی در ادبیات و تاریخ ایران دارد، دعوت به همکاری در این مقاله میکنم.ojanfar ۲۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC)
- دوست عزیز، ما به عنوان مخالف این ادعا حق داریم که تلاش کنیم آنچه نادرست است حذف شود و این کار را نیز با استدلال و ارائه مدرک انجام دادیم. با زدوده شدن نوشتهها و مدارک بیاعتبار همگی متوجه خواهیم شد که آنچه که بر جای میماند چیست. این باعث خواهد شد که خواننده با کوهی از نقلقولها و منابع مختلف که اغلب چیزی را ثابت نمیکنند و تنها نقش پر کردن صفحه را دارند، روبهرو و مرعوب نشود.
- نظر من: شما یک نفر را در منطقه دیلمان پیدا کنید که بگوید زبان من دیلمی است، نه گیلکی--AminSanaei ۲۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۴۵ (UTC)
اشتباه نکنید. مقاله در مورد زبان باستانی مردم دیلم است. نه زبانی که در دوران معاصر در گیلان تکلم میشود. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)
آقای مدرس در مقاله نوشته شدهاست دیلمی یکی از گویشهای ایرانی است(و نه بود!) من اثری از زبان باستانی مردم دیلم در مقاله ندیدم. در ضمن زبان مردم دیلم یا دیلمی؟ این دو با هم فرق میکنند. زبان مردم گیلانی یا گیلکی؟ یا تاتی؟ یا تالشی؟ بین همه اینها با هم فرق است. و آخر اینکه سایت دیلمستان نا معتبر است یا مقاله مربوط به زبان دیلمی در آن. باز بین ایندو فرق است. فکر میکنم نامعتبر بودن دیلمستان و ورگ و هر سایت دیگری بحثی جداست از زبان دیلمی!--SamiraAmardous ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۱۹ (UTC)
و یک مطلب دیگر. امیدوارم با دلایل منطقی بشود افراد مدعی زبان دیلمی را متقاعد کرد. اما شاید بیراه نباشد من این مطلب را اضافه کنم که بر طبق خصوصیت دستوری زبان مردم گیلان به سه دسته گیلکی و تالشی و تاتی تقسیم شدهاست. چون مردم کوهستان خود را گیلک نمیدانند گفتن نام گیلکی به زبانی که تکلم میکنند برایشان سنگین و غیر قابل قبول است و به هزار دلیل موضع دفاعی میگیرند. کاش اسم دیگری غیر گیلکی بر این دسته زبانها که دستور زبان یکی دارند(و فرهنگی مشابه بین متکلمان ان وجود دارد) گذاشته میشد که این چنین جار و جنجال و چند دستگی پیش نمیآمد...--SamiraAmardous ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۳۳ (UTC)
- کاربر سمیرا، این چه حرفی است که میزنید؟ به خاطراینکه برخی از گفتن اینکه زبانشان گیلکی است خجالت میکشند، نام این زبان را تغییر دهیم؟
- من در همان مناطق کوهستانی بارها و بارها عنوان گیلکی را شنیدهام. در روستای میج در جؤر اشکور (اشکور بالا) که در استان مازندران قرار دارد از اهالی سالمند پرسیدهام که زبانتان چیست و گفتهاند: گیلکی. ایران کلباسی در کتاب گویش مردم کلاردشتش میگوید که مردم آن منطقه زبان خود را گیلکی نامیدهاند. در میان گالشان سیاکول (نزدیک مرز قزوین) و در میان مردم کُجید و ملکوت هم این عنوان را شنیدهام.
- دو نکته را نباید فراموش کنیم.
- نخست اینکه به دلیل فقدان ادبیات مکتوب و فقدان حکومت مرکزی و دوران ملوکالطوایفی طولانی (تا پیش از یورش قزلباشان و الحاق گیلان به حکومت صفوی) مردم هر منطقه زبان خود را به نامی میخواندند. مثلا همین حالا هم معمرین لاهیجان میگویند ما لایجؤنی (لاهیجانی) حرف میزنیم. رشتیها هم میگویند: رشتی. روستاییها میگویند ما محلی حرف میزنیم.
- نکتهٔ دوم اینکه عنوان گیلکی تنها عنوانیست که تقریبا عمومیت دارد و در حالتهای رسمیتر افراد مناطق مختلف از آن استفاده میکنند و به ویژه درتقابل با زبانهای به کل جداگانه همچون ترکی، تالشی یا تاتی و فارسی، از عنوان گیلکی استفاده میشده.
- امروزه نسل جدید و به ویژه مهاجران روستایی به شهر از تکلم به زبان گیلکی با لهجهٔ منطقهٔ بومی خودشان شرم دارند، آنوقت شما انتظار دارید از نامیدنش یا نسبت دادن خودشان به آن اجتناب نکنند؟
VƏRG ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)
کاربر ورگ این چه حرفی است شما میزنید! من از خجالت حرف نزدم.زدم؟ من بارها شنیدهام به زبانی که به گیلکی شرق گیلانی نزدیک است میگویند تالشی! من هم این را از شخصی در کوهستانهای رستم آباد شنیدم. گیلکی نمیگویند. مردم عوام کوچه و بازار و از نسل جدید هم نیستند. همانقدر که شما در آن کوهستانها شنیدهاید من هم از مردم کوههای اطراف رستم آباد شنیدهام که زبان خود یا تالشی مینامیدند یا محلی و نه حتا برای یک مورد گیلکی!
در مورد بعضیها اصلن خجالت نیست. خود را گیلک نمیدانند و در نتیجه زبان خود را گیلکی نمیدانند. حالا چه مینامند و از کی این نامگذاری باب شده و چون و چرایش بحث دیگری است. نمیدانند!
حالا اگر برایشان استدلال کنیم که همان مردم کوهپایه به جلگه آمدهاند - حالا بگوییم عمومیت دارد...وقتی گوش شنوایی نباشدو فکر کنند گیلکها (رشتیها) میخواهند آنها را ندید بگیرند به نتیجهای میرسیم؟ من که نرسیدهام... SamiraAmardous ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۰۰ (UTC)
- من از خجالت به عنوان یکی از عوامل اشاره کردم. به آن دو نکتهای که نوشتم دقت نکردید.
- از آن گذشته، من نمیدانم شما چهقدر با اهالی کوهستانهای گیلان (گالشها و کلاییها) برخورد داشتید، ولی من تاکنون نشنیدهام که کسی زبان خود را تالشی بنامد! این دیگر از عجایب است! شاید مناطق نزدیک به مناطق تالشنشین چنین اتفاقی بیفتد به خاطر همجواری دو فرهنگ، ولی در بقیه مناطق...
- در ضمن، من خودم به عبارت محلی اشاره کردم و دلیلش را هم از نظر خودم توضیح دادم و گمان نکنم ربطی به ندید گرفته شدن یا نشدن داشته باشد. این یک بحث مفصل است دربارهٔ شکلگیری هویت قومی در منطقه که ربطی به این بحث ندارد.
- وگرنه بسیاری از اهالی همان منطقه برای خودشان قومیتهای مختلف ابداع میکنند. مثلا یک قشر متوسط تحصیلکردهٔ همان مناطق به طرز مضحکی روی امارد بودن تاکید دارند و معلوم نیست روی کدام دلایل. به نظر من این جور بحثها مبنای علمی ندارند و مبنای آماری هم ندارند که بتوان روی آنها استناد یا تکیه کرد.
- ولی در حد نامیدن یک گونهٔ زبانی من نظرم را نوشتم.
درود. همه شما که در این بحثها شرکت کردید موجودیت زبان دیلمی معاصر را از زبان خانم ایران کلباسی پذیرفتهاید، چون ایشان میگوید که دیلمی هنوز هم در نواحی گیلان و... صحبت میشود، ولی معتقد است که لهجه ایی گیلکی در نواحی کوهستانی است.
گروه گیلکی سهیم در این بحثها نمیپذیرد که گویش مستقلی است، جدا از گیلکی بلکه میگویند که گویش یا لهجه ایی است ازگیلکی، خود مردم آن نواحی یا روشنفکران آنها نظر دیگری دارند که شما رد میکنید و حذف میکنید (که کار صحیحی نیست و به زندگی آرام شماها در آینده در کنار هم کمکی نخواهد کرد، این پدیده در سایر نقاط ایران و در میان مردم دیگر نیز دیده میشود)
چون دورانی است که تعداد با سوادها و جوانان زیاد شده و خیلیها در جستجوی هویت خویش هستند، حالا دیگر خود دانید که به چه راهی در آیند میخواهید بروید! وقتی که شما به سینه آقای مهدی برسری از سا یت دیلمستان به این ترتیب دست رد میزنید، معلوم است که چه واکنشی تولید خواهید کرد، بترسید از روزی که در آینده تعداد بیشتری از باسوادان و روشنفکران آن مناطق با قلم و سایت و مجله و مقاله و... رودر روی شماها بایستند و تنفری عمیق ایجاد شود، من این مسایل را در سرتاسر ایران دیدهام. برحذر باشید.ojanfar ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)
فکر میکنم آنچه را باید مینوشتم- نوشتم. و بحث بیشتر را بی فایده میدانم. و حرف آخر خطاب به اوجانفر من اهل همان مناطقی هستم که آقای بره سری در سایت دیلمستان دیلمی زبان نامیدهاست.
جز باسوادان طبقه بندی میشوم و اگر روشنفکر را کسی تعریف کنیم که بی تعصب نظر میدهد ونظری را بی تعصب میپذیرد روشنفکر. ما مردمی هستیم که سالهای سال کنا رهم زندگی کردهایم. نه تنها مردم جلگه و کوهپایه مان که کرد و ترک و ارمنی و یهودی با هم خوش و خرم زندگی کردهایم.
دردسرها و برخوردهایمان از سایر نقاط ایران کمتر بودهاست تا به حالا. شما بر حذر باشید از آتش بیار بودن. همین برای ما بس است. حرف غلط، غلط است. من رو در روی کسی نایستادهام؛ شما را نمیدانم! --SamiraAmardous ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۱۹ (UTC)
خانم سمیرا و آقای سنایی! چرا یکدفعه مقاله را درست نمیخوانید. مقاله نوشته دیلمی یکی از گویشهای ایرانی است... که در دیلمستان، ... «رایج بودهاست.»... ناتل خانلری دیلمی را در بین گویشهای ایرانی که در بین « قرون ۹ تا ۱۳ میلادی رایج بودهاست» فهرست میکند.
کجا در مورد زمان حال صحبت میکند. «بودهاست» در دستور زبان فارسی ماضی است یا مضارع؟ --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۳۴ (UTC)
- رفقا؛ فکر میکنم بحث به حاشیه میرود. برای اوجانفر این تصور پیش آمده که مردم دیلمی هستند و گیلکها بودن آنها را کتمان میکنند. انگار اینجا ترکیهاست که ما به کردها بگوییم ترک کوهنشین! در حالی که همانطور که کاربر سمیرا هم گفت در همان مناطق خودشان هم چیزی به نام دیلمی وجود ندارد و همانطور که کاربر بهزاد مدرس گفت، موضوع این مقاله هم گذشته است نه حال.
- گمان میکنم از بحث اصلی دور شدهایم. باید روی مندرجات مقاله بحث کنیم.
- VƏRG ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
- این عین نوشته خانم کلباسی است: گویشهای کناره دریای مازندران
زبانها، گویشها یا لهجههایی که امروزه در کناره دریای مازندران به کار میروند علاوه بر دو گونه اصلی به نامهای مازندرانی (طبری) و گیلکی، انواع زیر را شامل میشوند: تالشی، تاتی، کردی، طالقانی، افتری، زابلی، بلوچی، گوداری، کتولی، افغانی، لری، ترکی، ترکمنی، عربی، فارسی، روسی، قزاقی، گالشی و دیلمی. گونه اخیر لهجه ایی از گیلکی است که امروزه در کوهستانها به کار میرود.
همانطور که میبینید منبع کاملا آکادمیک است:
ایران کلباسی، گویش کلاردشت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۶ ص. بیست و دو.
ولی دوستان همانطوری که خود نوشته و عمل کردند، وجود یک گویش دیلمی را قبول ندارند، و پیشاپیش آن را رد میکنند.
در این که یک گویش دیلمی وجود دارد که جای شک نیست، ولی بر سر طبقه بندی آن اختلاف نظر هست با این دوستان، و اینکه گویشوران گیلکی بگویند، گویش دیلمی وجود ندارد که راه حل نیست، باید اسناد علمی سخن بگویند، مثلا خانم کلباسی میگوید دیلمی گویشی است در کوهستانها، و آنرا به عنوان زیر طبقه گیلکی تقسیم میکند، فقط این نکته مورد اختلاف است: گویش دیلمی لهجه ایی از گیلکی است یا نه.
با کلمات بازی کردن و پیچوندن داستان مفید واقع نخواهد شد، موجودیت دیلمی تا چند قرن قبل مسجل است و جای بحث و گفتگو نیست، میماند امروزش، دوستان باید توضیح بدهند که دیلمیها کی و کجا نابود شدند؟؟ چه چیزی آنها را از بین برد که از بین رفتند؟؟ و اگر از بین نرفتند و موجودند (که از بین نرفتند و موجودند) در این صورت بقایای آنها طبعا بخشی در همان محل زندگی میکنند و بخشی هم از نظر زبانی و فرهنگی ادغام شدهاند (که شدهاند) مثل سایر مردم میهن ما، چون زبانها زمانی از بین میروند که گویش وران آن از بین بروند، و یا زبانشان عوض شود، از آنجا که تمامی مردم دیلمی از بین نرفتهاند و ادغام شدهاند با ایلات و روستاهای اطراف خود در طی زمان، بخشی هم از گویش وران آن باقی ماندهاند، که به گفته خانم کلباسی در کوهستانها به این زبان سخن میگویند که ایشان آن را به عنوان لهجه ایی از گیلکی رده بندی کردهاند، که این رده بندی میتواند درست یا غلط باشد و در آینده هم هنوز بررسیهای دقیق تری حتما صورت خواهد گرفت، اما ما در ویکی فارسی فقط میتوانیم به اسناد و مدارک موجود رجوع بدهیم و اعمالی نظیر اعمال فشار برای حذف نظر کار جالبی نیست.ojanfar ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)
- حرف حساب را زدی اوجانفر جان. این زبان چه شده؟ کجا رفته؟ در میان کدام مردم بومی وجود دارد؟ این دیلمیها که زبانشان هم دیلمیست کجایند؟ اقوامی که قرنها پیش نابود شدهاند از خود هزاران هزار اثر و نشانه بر جای گذاشتهاند.
- این دیلمیهایی که گویا هنوز هم هستند کجای صفحات مازندران و گیلان حضور دارند؟ آیا یکباره و طی یک حادثه از صحنه ناپدید شدهاند؟ اگر نشدهاند چرا جز در کتابها، ما چیزی از مردم دیلمی و گویش ایشان نمیشنویم؟ چرا هیچ روستایی یا بخشی یا شهری نیست که بگوید ما دیلمی هستیم؟ مگر اینکه یکی از این کتابها را خوانده باشد؟
- شاید یک پاسخ این باشد که در بسیاری جاها از واژهٔ دیلمی به جای گالشی استفاده میشود. مانند آن چیزی که ایران کلباسی در کتابش آورده و اگر به مناطق نامبرده بروید خواهید دید که با همان گالشها روبهرویید.
- متاسفانه در چهل سال اخیر در گیلان از لفظ گالش برای توهین و تحقیر نشان دادن عقبماندگی استفاده میشده و همین باعث شده که کسی از این عنوان استفاده نکند. جالب اینکه لفظ گالش دارای ریشهیابی زبانی روشن و مشخص است اما دیلمی به هیچ وجه چنین ریشهیابی ندارد. چرا که از ریشه برساختهٔ عربیست بر اسم مکانی گیلکی (دیلمان) و البته در ادبیات عرب دیلم به معنی دشمن هم آمده که شاید این واژه از همانجا آمده باشد. در حالی که برای ریشهٔ گالش این نظریه وجود دارد که گاولش یا گاوبان باشد یا از گئوشورون (الههٔ دامها) گرفته شده باشد. به ویژه که در جشنها و آیینهای گالشی (به ویژه اسطورهٔ سیاهگالش) نشانههایی از مهرپرستی وجود دارد.
در سرزمین گیلان، طبق یافتههای باستانشناسی حیات در کوهها و ارتفاعات آغاز شده (که طبیعیست) چون سرزمینهای جلگهای تا مدتها زیر آب بوده و پس از آن هم برای انسان با آن میزان از تخصص غیرقابل سکونت بوده.
- با پیشرفت انسان، کم کم پا به دامنهها گذاشته و سپس با آموختن کشت برنج و رسیدن به میزان توانایی زهکشی از زمین در جلگه مستقر شده. در واقع این حرکت عمودی و تحول در شیوهٔ تولید راز تفاوتهای مردم این منطقهاست و نکتهٔ مهم این است که در یافتههای باستانشناسی ما با دو مرکز تمدن روبهروییم: تمدن تالش و تمدنمارلیک-رستمآباد.
- میخواهم بگویم که آنچه ما از آن با نام کلی قوم گیلک نام میبریم در واقع دارندهٔ تجربه و حافظهٔ تاریخی تمدن مارلیک-رستماباد است که بخش اعظم آن در زبان گیلکی متبلور است. یعنی ما میبینیم که گیلکی گالشها (گالشهای دامدار و کوچنشین) بسیار اصیلتر و دستنخوردهتر از گیلکی کوهپایهنشینها یا کلاییها (گیلکهای یکجانشین اما با کشاورزی دیم=تخصص کمتر) و در نهایت گیلکان جلگه یا گیلهمردان (یکجانشین و کشت آبی=اوج تخصص)است. و جالب اینکه لهجهٔ گالشی به نوعی دربرگیرندهٔ همهٔ لهجههای پایینتر است.
- در واقع آن زمانی که مورخان فارس و عرب از بیرون از این منطقه از عبارت دیلمی استفاده میکردند، مقصودشان همهٔ سرزمینهای این سو بود و آن زمان هنوز انسان به طور کامل در جلگه مستقر نشده بود که با قومی متفاوت روبهرو باشیم.
- به همین دلیل است که امروزه شاهدیم جغرافیای ادعا شده برای دیلمیها دقیقا منطبق است بر جغرافیای گالشها و کلاییها (امروزه به دلیل پیشرفت تکنولوژی و یکجانشین شدن گالشها تشخیص اینان از هم دشوار است) و البته به اضافهٔ تاتها.
- یعنی اگر بخواهیم وجود تیرهای به نام دیلمی و گویشی با همین نام را بپذیریم مجبوریم وجود گالشها و کلاییهای گیلکزبان و تاتهای تات زبان را انکار کنیم.
(منابع این ادعاها: گنجنامه ولایت بیه پیش، علی بالایی لنگرودی. گیلان؛ ریشهها، دکتر ناصر عظیمی دوبخشری، مجلهٔ گیلهوا. بررسی وتوصیف گویش گالشی، رقیه رادمرد و محمود رنجبر)
- پینوشت مهم: تقسیمبندی کلایی-گالش-گیلهمرد تقسیمبندی قومی نمیتواند باشد چون بر اساس شیوهٔ تولید است نه نشانههای قومشناسی. به همین دلیل هم هست که با تغییر شیوههای تولید این تقسیمبندی دگرگون میشود اما ساختار زبانی و فرهنگی این سه مشترک و یکجاست. اما تعرریف گیلکها یا تالشها به عنوان قوم چون بر مبنای پارامترهایی چون مذهب، زبان، تاریخ مشترک، اقلیم و نژاد است، زمینهای قومشناسانه دارد. به همین دلیل است که میتوانیم بگوییم قوم تالش یا قوم گیلک.
VƏRG ۲۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)
لپ کلام
به دلایل زیر نام دیلمیها کمرنگ شدهاست:
- حس تمامیت خواهی گیلک
- نبود تریبون برای دیلمیها و مصادره شدن داشتههای دیلمیها به نام گیلکان از جمله موسیق، انواع غذاها که همه ریشهٔ دیلمی دارند، پوشش...
- نزول و سقوط دیلمستان بعد از ایجاد شهرها در جلگه (بخاطر کوهستانی بودن منطقه) در توضیح این مطلب عرض کنم که هیچگونه آثای باستانی تا برای حتی چند صد سال پیش هم در مناطق جلگهای موجود نمیباشد در حالیکه همهٔ تمدنها در منطقهٔ دیلم نشین بودهاست.
- و...
وقتی که در مناطق کوهستانی بزرگترین تمدنها برپا بودند، در مناطق جلگهای گیلان امکان زندگی کردن وجود نداشت.
سپس با مهاجرت مردم از کوه به جلگه و از دیگر مناطق کم کم زندگی و تمدنهای جلگهٔ گیلان هم ایجاد شدند. در این مدت چند هزار ساله کل این منطقه دیلمستان نامیده میشد. اینکه ادعا میشود دیلمی یک لهجه از گیلکی است واقعا غیر منصفانهاست. این نوشته را بخوانید. http://www.deilamestan.com/news_loader/news.aspx?index=43
نمیدونم عزیزان هم استانی ما دنبال چه هستند. همین رفتار را با قوم تالش هم دارند. بسیاری از نامهای تالشی را به گیلکی تغییر دادهاند. اینکه ادعا میشود دیلمی «بودهاست» و موجود نمیباشد مثل آن است که فردوسی تو غلط کردی نام فارسی را زنده کردی. ببینید عزیزان من ویکیپدیا جای آخر نیست: مهم اینه که نام دیلمی را زنده خواهد شد . تقویمان در حال انتشار و گسترش است. همان تقویمی که مازندرانیها مصادره اش کردهاند به تبری و گیلکها مصادره اش کردهاند به «گیلان باستان»(بخوانی دیلمستان). سه سال است که سر واژه تاتی که به اشتباه و توسط صاحبان تریبون بی انصاف بر این مناطق رواج یافتهاست، و اینکه ریشهٔ زبانهای شمالی زبان پهلوی است و هیچ کدام از این زبانها ریشهٔ دیگری نیست. اگر هم قرار باشد در این مورد بحث شود باید این موضوع در نظر گرفته شود که زبان کوهستان شمال ایران قدیمی تر است پس میتواند ریشه باشد..Manazarib ۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۴۰ (UTC)
جناب مانا گرامی. من از کسانی بودم که خیلی زحمت کشیدم و منابع مختلفی جمع کردم تا این مقاله توسط دوستان عزیز گیلک حذف نشود. باید بگویم که حرفهای شما نیز برایم جالب بود و برایم تازگی داشت. اما خواهش میکنم شما دیگر محیط دانشنامه را به محل دعواهای قومی قبیلهای تقلیل ندهید. اینجا دانشنامهاست نه محل تصویه حسابهای قومی.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۰۷ (UTC)
چشم- در ضمن من مانا نیستمManazarib ۳۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۴۳ (UTC)
این حرفها یعنی چه؟ گیلکها کجا وضع شان خوب است؟ این شمایید که دارید تفرقه ایجاد میکنید. ما اصلاً با هم فرقی نداریم. sicaspi ۳۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۱۳ (UTC)
- بله! میبینم که دوستان مدعی گفتمان دانشنامهای هم قاطی دعواهای قومی و قبیلهای شدند. منظورم دقیقا جناب بهزاد مدرسه که تذکرات آییننامهای ایشان ما رو خفه کرده بود و حالا خیلی راحت مینویسند من از کسانی بودم که خیلی زحمت کشیدم و منابع مختلفی جمع کردم تا این مقاله توسط دوستان عزیز گیلک حذف نشود.
- ببینم، شما کاربران ویکی را بر حسب قومیتشان تقسیمبندی میکنید؟
- در ضمن، کاربر Manazarib یا همان جناب آقای برهسری (راستی شما چند تا حساب کاربری داری برادر؟) توهین کرده. این حس تمامیتخواه گیلکها چهطور اثبات میشود؟ این انواع غذاها که همه ریشهٔ دیلمی دارند چهطور؟ این دیلمیها کی هستند؟ جالب اینکه همین کاربر سمیرا هم از اهالی رودبار است و خود را دیلمی نمیداند! این هم از تمامیتخواهی گیلکها!
- دوستان، به همهٔ کاربران دلسوز ویکی هشدار میدهم که در این مرحله از بحث که یک یک مدارک و اسناد مورد ادعا به زیر شک و تردید رفته، برخی از دوستان مشغول توهین و شانتاژ هستند.
- نوشتههای کاربر Manazarib توهین مسلم و به شدت غیردانشنامهایست.
- VƏRG ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)
- این نکته را هم خدمت کاربر Manazarib توضیح بدهم که آن تقویمی که شما حرف از انتشارش میزنید، و تا چند سال پیش حتی از وجودش هم بیاطلاع بودید، با تلاش من و دوستانم منتشر شد و خوشبختانه سه سال متوالیست که منتشر میشود و جشن نوروزبل هم سه سال است که برگزار میشود و سه سال پیش که من و سه تن از دوستانم با تحمل همهٔ سختیها و برخوردهای نیروی انتظامی با ما به روستای ملکوت از توابع املش رفتیم تا این جشن باستانی را احیا کنیم، شما در محل زندگیتان (تهران) و پشت کامپیوتر، مشغول راهاندازی سایت دیلمستان بودید و عکسهای موبایلی خودتان از منطقهٔ زادگاهتان (خورگام) را در سایت میگذاشتید.
- گمان کنم به خاطر آورده باشید.
- من دو مصاحبهٔ مفصل با جناب عبدالرحمن عمادی با فاصلهٔ چهار سال دارم دربارهٔ همین تقویم و جالب اینکه ایشان در مقالههای قدیمیتر خود در کنگرههای ایرانشناسی (پیش از انقلاب) از عنوان تقویم دیلمی استفاده میکردند، اما در مصاحبهٔ آخر خود، گفتند که این تقویم باید خورشیدی نامیده شود نه دیلمی. این مشخص میکند که این گونه نامگذاریها معمولا تابع شرایط و زمان و به نوعی دلبهخواهیست و چندان بار تاریخی ندارد.
- از همهٔ دوستان عذر میخواهم اگر به حاشیه زدم. ولی در مقابل این همه ادعاهای عجیب و غریب باید برخی نکات بیان شود.
VƏRG ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۰۸ (UTC)
جناب ورگ باز شروعی کردی به تند صحبت کردن! عزیز من از کی گفتن «دوستان گیلک عزیز» توهین محسوب میشود که شما را آشفته کردیم. شما ده بار گفتید ما گیلکها، پایین هم دیگر کاربری را کرد خطاب میکنید، حالا اگر ما حرف شما را تکرار کنیم گناه است. عزیز من این شما هستید که هی تقسیم بندیهای قومی درست میکنید و هی بر قومیت خود و دیگران اصرار میکنید واقعیتش این است که این شما هستید که محیط دانشنامهای را به محل جر و بحثهای قومی قبیلهای بین خود و همسایههای هم استانی خود تنزل دادهاید.. دوست عزیز همه ما ایرانی هستیم و به یک خاک پاک تعقل داریم. بس کنید این حرفها را.
به هر دو طرف بگویم، فقط در مورد مشکلات خارج ویکی خود در اینجا صحبت نکنید و فقط در مورد نوشتههای مقاله صحبت کنید. جناب ورگ لازم است تذکری آیین نامهای دیگری نیز به شما بدهیم. میدانید که آوردن اطلاعات خارج ویکی دیگر کاربران به داخل ویکی میتواند قطع دسترسی به همراه داشته باشد.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)
- آن کاربر خودش مدام از سایتش می گوید که من این را نوشتم آن را نوشتم. پس کسی از بیرون اطلاعاتی نیاورده. شما هم مواظب باشید، این اتهامها چیست می زنید؟ یعنی چه : این شما هستید که هی تقسیم بندیهای قومی درست میکنید و هی بر قومیت خود و دیگران اصرار میکنید واقعیتش این است که این شما هستید که محیط دانشنامهای را به محل جر و بحثهای قومی قبیلهای بین خود و همسایههای هم استانی خود تنزل دادهاید . ورگ در تمام این بحث مستدل, علمی و با تکیه بر منابع سخن گفتند. این شمایید که دارید مسلمات تاریخی را جعل می کنید و حدسیات نامطمئن را گونهای جلوه می دهید که به اندازهی وزن آن نیست. نمی دانم هدف شما از این چیست که همهی هم و غم خود را بر این نهاده اید که بگویید : گیلکی و دیلمی فرق دارد اصلاً هم نمی گویید چه قدر فرق دارند، انگار این دو از دو قاره دور از هم هستند! sicaspi ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)
- "در تمام این بحث مستدل, علمی و با تکیه بر منابع سخن گفتند:" : کدام منابع معتبر را میفرمایید؟ وبسایت شخصی شان؟
- "اصلاً هم نمی گویید چه قدر فرق دارند": من با استناد به منابعی که در دسترس داشتم نظرم را در مقاله منعکس کردم. آدمی هم نیستم که بیش از آنچه میدانم بحث کنم. منابعی که من داشتم در مورد تفاوتهای دستور زبان زبانی این دو گویش بحثی نکرده اند. این که این دو گویش چقدر با هم تفاوت دارد نیاز به منابع دارد. این را نیز شما باید یاد بگیری. سیاست ویکی بر مبنای اثبات پذیری است نه حدس و گمانهای شما. شما تنها می توانید در حدی که منابع صحبت کرده اند حرف بزنید. این که شما می گویید اینها یکی اند فقط حدسیات شما است و هیچ منبعی تاکنون ارایه نداده اید. من آنچه در دسترس داشتم به مقاله افزودم. از خودتان یک دفعه شده بپرسید که برای مقاله تاکنون چه کار کرده اید آقای سی کاسپی؟ آیا منبعی آوردید، مدرکی آوردید؟ چه کردید جز کش دادن بحث و تلف کردن وقت دیگر کاربران. هیچ منبعی توانستید ارایه دهید و به مقاله بیافزایید که نظرتان را تایید کند؟
"مسلمات تاریخی"[نیازمند منبع] --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۰۱ (UTC)
منابع معتبر زبان شناسانه شان بالا آمده. مطالب سایت شان هم همه با منبع اند، به خصوص یکی که اصلاً مصاحبه با یک زبانشناس آشنا با این موضوع است. من که ادعایی ندارم که بخواهم به این مقاله کمک کنم. من به عنوان یک خواننده حق دارم مطلب درست بخوانم و شما که این مطالب را می افزایید و ادعایی را مطرح می کنید وظیفه دارید مرا قانع کنید. من با بی رحمی کامل (طبق وپ:جسور) اجرای وپ:منبع را از شما طلب می کنم. طبق این سیاست ، ادعاهایی که متناقض با دیدگاه عموم محققان و متخصصان آن رشته باشد منابع قوی می طلبند. من نگفتم شما منبع نیاورده اید، ولی چیزی که شما از یک تاریخدان نقل می کنید، خلاف دیدگاه یک زبانشناس است. دیگر واضح تر از این؟ بله، سیاست بر اثبات است نه حدس و گمانهای یک تاریخدان، که ظاهراً این زبان چنین بوده یا چنان. مسلمات تاریخی این است که دیلمیان گیلانی بوده اند. آل بویه یک سلسلهی تاریخی دیلمی و گیلانی بوده اند، چرا که اصلاً بویه یک ماهیگیر گیلانی بود. آن وقت شمااینجا دارید این مسلم تاریخی را انکار می کنید. این شبهه پیش می آید که اینها همه در یک راستا باشند.
- Their father, a certain Būya b. Fannā (Panāh) Ḵosrow was a humble fisherman from Daylam in Gīlān. (از ایرانیکا)
- من خواننده حق دارم اطمینان حاصل کنم چیزی که می نویسید و می گویید، قطعی است. آیا این انتظار گزافی است؟ sicaspi ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)
آن جمله که شما از ایرانیکا نقل کردید میگوید که ایشان از سرزمین دیلمان در گیلان است. خوب در این کسی بحثی ندارد. اما کجا گفته که بویینها گیلک بود اند؟ همه منابع آن زمان میگویند که آنها دیلمی بوده اند کسی نمیگوید آنها گیلک بود اند. من در منابع معتبر ندیدهام کسی دیلمیها و گیلکهای قرنهای اول اسلامی را یکی حساب کند یا بطور مشابه گیلکها یا تپوریها (تبریها). همه میگویند اینها اقوامی با یک ریشه مشترکند اما کسی نمیگوید که اینها یکی هستند--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)
- من کی گفتم گیلک بودند؟ خوب بخوانید نوشته ام گیلانی بوده اند. بین این دو فرق هست. شما قبول داری بویه از دیلمان که در گیلان است، برخاسته، آن وقت قبول نداری گیلانی است؟! کسی که در گیلان می زید می شود گیلانی. می خواهد گیل باشد تالش باشد یا گَلَش. بعد چه طور می گویید ایرانی بوده اند؟ آن موقع این نواحی برای خودش مستقل بوده. sicaspi ۷ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۳۲ (UTC)
دیلمی : زبانی در حال گویش یا منقرض شده؟!
تقریبا تمامی مرجعهای استناد شده در مقاله تکیه بر در گذشته تکلم شدن این زبان در منطقه دیلمان گیلان دارند. نتیجتا نقشه مربوطه (که در آن گویشهای گیلان و مازندران) را زبانی واحد با گویشهای مختلف دانسته، برای «زبان دیلمی» صدق نمیکند.
ضمنا آیا منابع جدیدی از زبان بودن گویش فعلی منطقه دیلمان وجود دارد؟! گویش فعلی چقدر با گیلکی متفاوت است؟! آیا تفاوتهای مابین گیلکی و گویش فعلی دیلمان، در اصل شباهتهای بین دیلمی و تاتی نمیباشند؟!
به نظرم بهتر است زبان مورد اشاره در منابع تاریخی را در زمره زبانهای منقرض شدهٔ ایرانی قرار دهیم. ضمنا فکر نمیکنم که استخری و دیگر بزرگواران آن زمان به هیچ وجه با استناد به اصول و قواعد زبانشناسی تشخیص داده باشند که گویش گیل و دیلم دو «زبان» متمایز است. چه برخی از همین عزیزان زبان بلخی را از اصیلترین گونه فارسی ذکر کردهاند در حالیکه بلخی (باکتری) از اصیلترین زبانهای دسته شمالشرقی ایران میباشد.
باید دقیقتر و محسوستر مشخص شود که آیا زبان امروز ناحیه دیلمان «زبان» است یا گویشی از گیلکی تحت تاثیر تاتی.
همچنین نواحی مذکور (به استناد کسروی) مانند قصران و طالقان و غیره به هیچ وجه کوچکترین نامی از «دیلمی» را بر خود ندارند. برای مثال مطلعین محلی از طالقان بلااستثناء گویششان را «گیلکی» معرفی میکنند گرچه از لحاظ علمی باید گویششان را در زمره «مازندرانی» قرار داد.Kak Language ۳۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۲۸ (UTC)
من هم کمی در بین کتابهای انگلیسی زبان جستجو کردم. اما متاسفانه در کتابهای انگلیسی زبان چیزی در این موارد نوشته نشدهاست. دوستانی که در ایران هستند باید در منابع فارسی معتبر در این مورد جستجو کنند--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳۰ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۴۲ (UTC)
- کاک جان، از غیب رسیدی. خدا را شکر که یک نفر غیرگیلک (کُرد) نظری نوشت که این قدر ما را متهم نکنند.
- نوشتهٔ احمد کسروی از بیخ و بن نادرست است و این نادرستی با توجه به نوشتههای یک زبانشناس به نام نادر جهانگیری هم اثبات شدهاست.
- VƏRG ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)
عکس بی اعتبار «زبانهای شمالی»
این عکس اصلاً بی اصل و نسب و بی منبع و مخدوش است و غلط دارد. همین طور که اینجا آمده هیچ منبع علمی زبانشناسانه برای رواج زبان دیلمی در روزگار ما وجود ندارد. غلط آشکار دیگر بیه پیش و بیه پس است. اول مقالهٔ بیهپیش را بخوانید بعد عکس جعلی درست کنید. sicaspi ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)
دو نکته
دو نکته را یادآور شوم:
- بهزاد جان با این واگردانیای که به نسخهٔ پیش از ادغام کردی، پاک قضیهٔ ادغام و نشان و رد پای آن یکی مقاله را از بین بردی که :(....
- اگر سخن احمد کسروی را _ بنا به منابع معتبری _ نادرست میدانید، نباید که حذفش کنید، همان را بیاورید و بعد پایینش بگویید بنا به این دلیل و این مدرک و آن مدرک، این سخن کسروی نادرست به نظر میرسد... حتماً این کار را بکنید تا اصلاً معلوم شود کسروی در این مطلب _ طبق آنچه در بالا ادعا نمودید_ سخن نادرستی گفتهاست. (این را بیشتر خطاب به کاربر:وَرگ نوشتم)
یوشیچی تویوهارا ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۴۸ (UTC)
یوشیچی جان. شما مختارید اصلاحاتی که لازم می دانید در مقاله انجام دهید. البته اگر من روی ویرایش شما نظری داشتم، ممکن است دوباره دستی بر ویرایشات شما بزنم :) --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۰۱ (UTC)
- قربان تو من برم. ما هم اول همین کار را کردیم. در مقابل نوشتهی کسروی، نوشتههای دکتر نادر جهانگیری را آوردیم. یک نفر دیگر آمد و هر دو را حذف کرد با این دلیل که وقتی نادرستی حرف کسروی اثبات شده باید برداشته شود و اگر برداشته شود آن وقت دیگر ماندن نوشتهی نقیض آن نیز دلیلی ندارد. پس آن یکی را هم برداشتند.
- بعدش دیدیم نوشتهی کسروی دوباره اضافه شد و ما هم بر اساس همان تصمیم قبلی دوباره حذفش کردیم.
- VƏRG ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)
- به نظر من حذف آن دو، یک نوع خرابکاری باید به شمار رود... این استدلال که چون نادرستی سخن کسروی ثابت شدهاست پس اصلاً نباید بیاید خیلی نادرست است، کسروی یک فرد صاحبنظر در این زمینهها بودهاست و حتماً بایستی نظرش بیاید منتها اگر پژوهشهایی تازهتر نظر او را نادرست بدانند، آنها هم باید همراه نظر کسروی بیایند... نظر فرد صاحبنظر همیشه باید بیاید [و در صورت وجود نقد]، همراه نقدش کسروی که یک آدم ناآگاه بیسروپا نبودهاست که بشود راحت از آن گذشت. کار آن کاربر به نظر من اشتباه بودهاست.... یوشیچی تویوهارا ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)
- VƏRG ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)
- من هم موافقام که حرف کسروی که بی سر وته به نظر میرسد، کنار حرف دانشمندان زبان بیایید و خواننده تصمیم بگیرد. sicaspi ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)
- حرف کسروی بی سر و ته نیست بلکه "اشتباه" است. گویش کوهپایه های جنوبی البرز با گیلکی فرق دارد چون به مازندرانی نزدیکتر است. جناب کسروی یا از روی نا آگاهی یا از روی ارادت نسبت به دیالمه باستان که جانانه با عربها جنگیده بودند ترجیح دادند که این مناطق را هم "دیلمی" بنامند. در کل اکثر مناطقی که ایشان به "دیلمی" انتساب داده اند نه تنها از لحاظ زبانی با گالشی/دیلمی تفاوت دارند، بلکه گویشوران محلی اکثر این مناطق خود را گیلک یا تات معرفی می کنند.از لحاظ هم علمی گیلکی و گالشی/دیلمی دو گویش از یک زبان واحد به نظزر می رسند.Kak Language ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC)
- منظور من این است که منبع و دلیل روشنی ندارد. sicaspi ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)
با توجه به نظر دوستان من هم متقاعد شدم که نظر کسروی باید دوباره به مقاله برگردد. در جواب آن نیز مدرک معتبری که حرفهای ایشان را نقد کند نیز باید بنویسیم. اتفاقا بودن این اطلاعات در مقاله بد نیست و اینکه بعضی منابع به اشتباه مناطق تات زبان را دیلمی خوانده اند را نشان می دهد--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۵۳ (UTC)
- خوب اکنون که انگار همه با آوردن سخن کسروی و نقدش موافقند، خوب است که یک نفر از کاربرانی که به منابع آن نقد(ها) دسترسی دارد، آن(ها) را به مقاله بازگرداند، البته من نیز از روی تاریخچه و ویرایش دیگران میتوانم این کار را بکنم ولی به نظرم اگر کاربرانی چون وَرگ که [برخلاف من] از ابتدا در این بحث حضور داشتهاند و بدان منابع دسترسی دارد، این کار را بکنند، بهتر است. --یوشیچی تویوهارا ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۲۲ (UTC)
- من آن منبع آکادمیک را که دلیلیست بر رد ادعای کسروی اضافه کردم. در آن نوشته از گونهی گالشی نام برده میشود که به نظر میرسد سازندگان گونهی زبانی دیلمی، از به هم چسباندن تاتی و همین گالشی محدودهی دیلمی را برساخته باشند.
- VƏRG ۳ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)
البته اگر می خواهید منبعی بیاورید که حرف کسروی را نقد کرده است باید نوشته ای باشد که بطور واضحی به نوشته کسروی مربوط باشد. یعنی مسقیما به زبان همان مناطقی اشاره کرده باشد که در نوشته کسروی آمده است. آن کتابی که قبلا از آن نقل شد مستقیما به حرفهای کسروی نپرداخته بود--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)
- دوست عزیز، چهطور نوشتهای بیاوریم که حتما در نقد مستقیم کسروی باشد؟ وقتی نقلقول یک زبانشناس دلیلی بر رد ادعای اشتباه کسرویست، آیا چون در آن از خود کسروی یا ادعایاش نام برده نشده، نباید از آن استفاده شود؟
- VƏRG ۳ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)
- اولا کسروی عمده شهرتش به خاطر عقاید و باورهایش درباره اسلام وتاریخ ایران بوده و نه برای کشفیات زبانشناسی در حوزه گویشهای کرانه خزر که حتما ملزوم باشد در نقیض عرایضش عینا به وی اشاره گردد.
- ثانیا تحقیقات علمی در مورد زبانهای کرانه دریای خزر حداقل از اواسط قرن 19 میلادی در روسیه و آلمان آغاز شده است. در نمونه ای از این دست که بنده مشاهده کردم تنها مازندرانی، گیلکی، تالشی و تاتی به عنوان "زبان" شناسایی شده بودند.
- گذشته از علاقه و ارادت شدید کسروی به هر آنچه "پاد تازی" باشد (منجمله دیالمه صدر اسلام)، که صد البته این موضوع نمی تواند نقیضی بر نظرات او در مورد زبان دیلمی قلمداد گردد، امروزه تمامی منابع آکادمیک ایران گواه بر مازندرانی، گیلکی یا تاتی بودن نواحی دارند که کسروی آنها را "دیلمی" محسوب کرده بود. بی گمان منابع آکادمیک امروزین بهترین گواه در نقض کسروی و هر فرد دیگری که بخواهد گویش قصران و شمال سمنان و کرج و طالقان و الموت و ... را جزیی از "زبان دیلمی" به شمار آورد، می باشند.
- درست است که تلاش کسروی در ضبط منابع زبان ایرانی آذرآبادگان در نوع خود، در میان ایرانیان، بی نظیر بود اما این موضوع هیچ ربطی به صحت ادعای او در مورد "دیلمی" ندارد. باید مشخص شود کسروی بر طبق چه پایه و اصولی تشخیص داده است که گویش دیلمان "زبان" است؟ چه اختلافاتی در سیر تحولات تاریخی زبانشناسی گیلکی و دیلمی وجود دارند که ایشان را متقاعد ساخته که گویش دیلمان "زبان" است و مستقل از گیلکی؟ حتما نظرات ایشان را در باب تشخیص "زبان" بودن دیلمی در مقاله ذکر کنید، زیرا من بعید می دانم فردی که افعال "هاکردن" و "بئوتن" (گویشهای کوهپایه مرکزی البرز) را با "گودن" و "گوتن" (دیلمی/گالشی) از یک زبان واحد قلمداد کند، مقصودش از "دیدگاه زبانشناسی" بوده باشد!Kak Language ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- یک چیز جالب فهمیدم همین الان! من هم که اهل شهر لاهیجان هستم، دیلمی هستم و زبانم هم دیلمیست! جلالخالق! این همه سال خودم، پدروم، مادرم، پدربزرگ و مادربزرگم و همهی همشهریهای من اشتباه میکردند که ما گیلکی حرف میزنیم!
- چون ما لاهیجانیها فعل گوتن و گودن داریم. تازه اهالی رودبنه هم برعکس ما که میگوییم بوتم میگویند بئوتم هم دیلمی میشوند!
- عجب!
- از شوخی گذشته، کاک جان به خاطر توضیحات و مدارک روشنگرانهات از تو تشکر میکنم.
- VƏRG ۳ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۲۵ (UTC)
زبان کوهپایه های مرکزی البرز و زبان دیلمیان در سده های آغازین اسلام
با توجه به مدرک ذیل گویش مناطق قصران، لواسانات، طالقان، شهرستانک... اصالتا مازندرانی است آمیخته با "رازی" (گویشهای مرکزی ایران)، اگرچه گویشوران محلی زبان خود را "گیلکی" معرفی می کنند (بی هیچ اثری از "دیلمی") :
"مجله زبانشناسی، سال بیست و یکم، شماره اول و دوم، دو پژوهش درباره منطقه قدیمی قصران"
جالب آن که با استناد به نوشته های " دکتر حسین کریمیان" (کتاب قصران، تهران، انجمن آثار ملی، 1356) نفوذ مازندرانی در این منطقه به قرون سه و چهار هجری باز می گردد که "دیلمی ها" به این مناطق راه یافته اند و زبان خود را وارد آن کرده اند! با این اوصاف زبان "دیلمی ها" در سده های آغازین بعد از اسلام چیزی نبوده غیر از "مازندرانی"!!Kak Language ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)
- یعنی چه؟ طالقان چه ربطی به دیلمان دارد؟ sicaspi ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)
- طالقان و قصران و لواسانات... همان مناطقی هستند که کسروی آنها را جزو قلمرو دیلمی به شمار آورده بود. امروزه اثبات شده که از لحاظ علمی گویش این مناطق جزئی از مازندزانی است اگرچه گویشوران محلی زبان خود را یا "گیلکی" می نامند یا "تاتی".Kak Language ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۱۹ (UTC)
- یعنی منظور او از دیلمی زبان دیلمان نیست؟ می شود ثابت کنید کسروی چنین نظری داشته؟ sicaspi ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)
- من کاری به "منظور" کسروی ندارم. اگر وی منظوری هم داشته، بنده بی اطلاعم. اما از لحاظ علمی، ادهای وی مبنی بر "دیلمی" بودن گویشهای کوهپایه مرکزی البرز (قصران و طالقان و ...) اشتباه می باشد. در ضمن اینکه گویشوران محال مذکور تقریبا هرگز خود را "دیلمی" خطاب نمی کنند.Kak Language ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)
- می خواهم بدانم او به کجاها دیلمی را اطلاق کرده؟ sicaspi ۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)
- از قرار معلوم ایشان هرچه گویش کوهپایه ای (که احیانا می شود دال بر در امان ماندن از گزند زبان تازی) در البرز می شناخته پای "زبان دیلمی" شمرده اند.Kak Language ۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)
نقد گفته کسروی
اگر می خواهید گفته کسروی را نقل کنید. باید منبعی بیاورید که صریحا به زبان مناطقی که کسروی اورده است اشاره کند (سراوان رشت، مناطق دیلمان و اشکور ، رودبار زیتون ، رودبار الموت ، رودبار شهرستان، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج و حومه آن ،کوههای سمنان، ساوجبلاغ، عمارلو، خورگام).
نظر دکتر جهانگیری صحیح است اما دقیقا به این مناطق نپرداخته است. ایشان بیشتر زبانهای رایج گیلان را فهرست کرده است. اگر هم وجودچنین فهرستی را در مقاله لازم دانید، من منابع معتبرتری سراغ دارم که می توان با نظر ایشان جایگزین کرد.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)
- دوست عزیز، از مناطقی که جناب کسروی نام برده، خیلی بیشتر از نیم آنها در محدودهی استان گیلان قرار دارد. وقتی پژوهش علمی یک زبانشناس، نیمی از مناطق مورد ادعای کسروی را باطل میکند، چه اعتباری به نیم دیگر است؟ این به این معنی است که جناب کسروی چیزی را دیلمی نامیده که در مناطق نام برده چیز دیگری است (گیلکی و تاتی).
- در ضمن گمان نمیکنم منبع معتبرتری از نوشتهی یک زبانشناس دربارهی یک مسألهی زبانشناسی وجود داشته باشد.
- VƏRG ۵ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
من هم نگفتم نظر ایشان غلط است. گفتم متنی بیاورید که مستقیما به موضوع بپردازد. در ضمن از آوردن القاب مانند دکتر در ویکی خود داری کنید.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۵ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۴۱ (UTC)
- نقل قول كسروى را هم كامل نقل كنيد كه معنى عوض نشود. زبانشناس ایرانی خانم كلباسى دیلمى را یكى از گویشهاى معاصر نواحی کوهستانی جنوب گیلان مینامد ولى در گروه زبانهای گیلانی دسته بندى میكند.
ایران کلباسی، گویش کلاردشت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۶ ص. شانزده و ص. بیست و دو.ojanfar ۷ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)
- لطفا متن نقل قول دقیق خانم کلباسی را بیاورید که در آن گفتهاند: «دیلمی یكى از گویشهاى معاصر نواحی کوهستانی جنوب گیلان است».
- من از یک زبانشناس نقل قول دقیق آوردم که در دوران معاصر گویشی با این نام نداریم.
- VƏRG ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۳۱ (UTC)
- خودم پیدا کردم! اینقدر اینجا شلوغ شده که همه چیز را آدم قاطی میکند. این است نقل قول خانم کلباسی که شده سند دوستان برای معاصر بودن گویش دیلمی:
- گویشهای کناره دریای مازندران
- زبانها، گویشها یا لهجههایی که امروزه در کناره دریای مازندران به کار میروند علاوه بر دو گونه اصلی به نامهای مازندرانی (طبری) و گیلکی، انواع زیر را شامل میشوند: تالشی، تاتی، کردی، طالقانی، افتری، زابلی، بلوچی، گوداری، کتولی، افغانی، لری، ترکی، ترکمنی، عربی، فارسی، روسی، قزاقی، گالشی و دیلمی. گونه اخیر لهجه ایی از گیلکی است که امروزه در کوهستانها به کار میرود.
- خوب. پس دیلمی الان یکی از گونههای فرعی و غیراصلی (لهجه) است که هنوز حضور دارد (بنا بر ادعای ایران کلباسی) و از طرفی طبق ادعای همایشان، با گالشی و تاتی تفاوت دارد. عزیزانی که کمٱرین اطلاعات را از گویشهای مردم گیلان و مازندران دارند، پیدا کنند پرتقالفروش را!
- مشکل ما چیز دیگریست که در اینجا حل نمیشود. این عزیزان طبق اصول و عاداتشان خیلی راحت به چنین ادعاهایی اعتماد میکنند و آن را مستند میدانند و ما هم نمیتوانیم عکسش را ثابت کنیم. چون آکادمیک نیستیم. مشکل از همان آکادمی ماست که اجازه چاپ و نشر چنین تناقضاتی را میدهد. که هر ساکن محلی منطقهای را به فکر می»رد که اینها را چرا ما نمیبینیم؟
- پیشنهاد من به دوستان مخالف وجود گونهی زبانی دیلمی این است که به این بحث پایان دهیم و قبول کنیم که کاری از پیش نخواهیم برد.
- تنها کاری که از دست ما برمیآید این است که به مخاطبان خویش گوشزد کنیم که این مقاله فاقد اعتبار است و یادآوری کنیم که خیلی از دانشنامههای دیگر جهان هم به دلیل همین «آکادمیزدنبودن» و در نتیجه چشم بستن بر واقعیت دچار اشتباهات بزرگی میشوند. مگر استفاده از نام خلیج عربی در نشنال جئوگرافی یک توطئه بود؟ نه. تنها یک نتیجهگیری بر مبنای اصول آکادمیک و بیطرفی بود.
- VƏRG ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۵۸ (UTC)
ورگ جان. کم کم به این موضوع عادت خواهی کرد. بسیار چیزها در ویکی است که من هم می دانم نادرست است اما چون نمی توانم آنرا با کتاب و منبع معتبر ثابت کنم باید از کنارش بگذرم. این مشکل بخصوص در ویک انگلیسی شدیدتر است. کمبود اطلاعات و مطالعات در مورد ایران بدجوری دست و بال آدم را می بندد. کم کم باید عادت کنی که این هم بگذرد.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۲۱ (UTC)
زبان سنگسری
چه ربطی دارد به دیلمی؟ حذف میکنم اش. بقیه اش هم منبع ندارد.--Marvolo Gaunt ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)
تعریف «زبان دیلمی»
با سلام، سؤالی داشتم.
آیا زبان دیلمی به زبان(هایی) گفته میشود که دیلمیها در زمانهای مختلف به آن صحبت میکرده اند؟ یا اینکه اشاره به زبانی دارد که دیلمیها در دوران تاریخی خاصی به آن صحبت میکردند؟
--دوستدار ویکیپدیا ۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)
نظر دکتر نادر جهانگیری
کل متنی که در این مقاله به آن ارجاع داده شده را میتوانید در اینجا بخوانید. بنده خودم ویراستار این کتاب برای چاپ جدیدش در ایران (نشر فرهنگ ایلیا. ۱۳۹۴) بودم. در هیچ کجای کتاب هب نام دیلمی اشاره نشده. من برای اطمينان بيشتر آن بخشی را که ازش حرف به ميان آمده و گونههای زبانی را تقسيم بندی کرده در مقاله نقل کردم و کاملترش را هم در اينجا نقل میکنم که حتی به گونههای غيرگیلکیهم اشاره میکند اما حرفی از دیلمی به ميان نميآورند:
- گونههای زبانی رايج در استان گيلان را میتوان به سه بخش تقسيم کرد
- 1. گونههای گيلکی
- 2. گونههای غيرگيلکی از گروه زبانهای کرانهی خزر.
- 3. گونهی ترکی آذری (غير ايرانی).
- 1. گيلکی خود سه گونهی عمده دارد.
- الف. گونهی گيلکی لاهيجان (بيهپيش) در منطقهای محدود از شمال به دريای خزر، از جنوب به بلندیهای سياهکل، از غرب به آستانه و حسنکياده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدريج به گويش مازندرانی میآميزد.
- ب. گونهی گيلکی رشت (بيهپس) که در رشت، خمام، بندر پهلوی [انزلی]، فومن و شفت به آن سخن میگويند.
- ج. گونهی گالشی. گونهی ديگری از گونههای گيلکی است که مردم نواحی کوهستانی لاهيجان به آن سخن میگويند.
- 2. گونههای غيرگيلکی از گروه زبانهای کرانهی خزر.
- الف. تالشی. در تالش، دولاب، ماسال شاندرمن و اسالم به آن گفتوگو میشود.
- ب. تاتی. از ديگر گونههای زبانی کرانهی خزر است که در چند آبادی از بخش رودبار زيتون به آن سخن میگويند.
- ج. کرمانجی. از گونههای کردیست که در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفتوگو میشود.
- 3. ترکی آذری. گونهی زبانی غيرايرانی که در منطقهی آستارا رايج است. در بندر ازنلی و طوالش نيز سخنگويانی دارد.
- منبع: گويش گيلکی لاهيجان. واژهنامه و پارهای ويژگیهای آوايی و ساختواژهای. جلد اول. دکتر نادر جهانگيری. چاپ دانشگاه مطالعات خارجی توکيو.
Varg (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۲ (UTC)
پیوندهای خارجی اصلاح شدند (سپتامبر ۲۰۱۹)
سلام همکاران ویرایشگر.
من بهتازگی ۱ پیوند خارجی موجود در زبان دیلمی را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا میخواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:
- بایگانی https://web.archive.org/web/20090519194250/http://sepehrmag.ir/print.php?id=1770 به http://sepehrmag.ir/print.php?id=1770 افزوده شد.
لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.
با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۴۴ (UTC)
اعتبار منبع
@(دۊرگ.؟!): این ویرایش که مدام بر آن اصرار دارید، نه این وبسایت اعتبار برای ارجاع دارد و نه یادکرد منبع دیگر دقیق هست و اعتبارش هم احتمالا بی اعتبار سینما بدون رنگ (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۴ (UTC)
- دوست من، تارنمای ورگ با پانزده سال سابقه در حوزهٔ ادبيات و فرهنگ گیلکی، آرشیوی از مقالات علمی و ارزشمند از نخبگان گیلان است. شايد شما آن را نشناسید اما اتفاقا بارها و بارها به این تارنما در مقالات مختلف ارجاع داده شده و حتی بارها در رسانههای دیگر معرفی شده است.
- ولی قصد جدل بر سر این موضوع را ندارم. کمی پایینتر مفصل در مورد این زبان دیلمی حرف زدهام.
- Varg (بحث) ۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۴ (UTC)
زبان دیلمی!!
زبان دیلمی وجود ندارد و منابع، منابع زبانشناسانه نیستند، چیزی که بهش دیلمی گفته میشود به احتمال زیاد گویش گالشی و همان زبان گیلکی امروزی است. (دۊرگ.؟!) (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۱ (UTC)
چرا مقالهٔ زبان دیلمی باید با مقالهٔ زبان گیلکی ادغام شود و چرا این دو یک زبان هستند؟
این بحث قدیمی است اما دوباره آن را با دلایل و مدارک بیشتر مطرح میکنم.
در همین جا و به فارسی در مورد اینکه چرا زبان دیلمی چیزی جز زبان گیلکی نیست توضیح خواهم داد. و البته فارسی بودن این متن بهتر است چون فقط کسانی که قادر به تکلم به زبان گیلکی نیستند دچار چنین باور غلطی میشوند که گیلکی و دیلمی دو زبان جداگانه است!
چرا گیلکی و دیلمی یک زبانند و در ویکپدیای گیلکی یک مدخل و مقاله به آنها اختصاص داده شده است؟
در صحبت از زبان دیلمی (که در واقع همیشه با عنوان زبان مردم دیلم از آن نام برده شده) نوعی مغالطه رخ داده است. یعنی یک منبع از انقراض زبانی به نام دیلمی حرف زده و مدعی میشود که دیگری هم از این زبان نام برده است. (مانند استخری و...) یعنی چون یک نفر در گذشته از «زبان مردم دیلم» نام برده و حالا هم یک نفر مدعی انقراض زبانی به نام دیلمی شده پس همه چیز درست و مرتب است و زبانی به نام دیلمی داشتیم که «متمایز از زبان گیلکی امروز» بوده است.
فراموش نکنیم همین امروز هم هر کسی که بیخبر باشد و به گیلان بیاید خواهد گفت زبان مردم شرق گیلان با زبان مردم مرکز و غرب گیلان متفاوت است و در فومن حرف خ زياد و در لاهیجان حرف ن زياد به کار میرود. و لابد باید نتیجه بگیریم دو زبان داريم!
به بحث بازگردیم. افرادی به اینجا آمدند و به زبان مردم مناطق گوش دادند و گفتند این زبان مردم دیلم است و آن لسان اهل گیل! زبان کوهی، لسان تبری و...
این اخبار درستند. اما زبان شمالی هم درست است که مسافران امروز ميگویند!
پس بياییم ببینیم آیا این اسامی به پدیدههای متمایزی اشاره دارند (آن گونه که برخی دوستان ادعا میکنند) یا به یک زبان مشخص و مشترک اشاره دارد (آن گونه که هر فرد بومی که چهار جمله گیلکی بلد باشد میفهمد و ما در ویکیپدیای گیلکی این گونه عمل کردیم و اما در ویکیپدیایفاذسی به دلیل سلطهٔ پان ایرانیسم چیزی غلط و غیرعلمی به خورد مخاطبان داده میشود و در آینده موجب بیاعتباری ویکیپدیای فارسی خواهد شد)؟
یک: در کتاب الکامل ابن اثیر آنجا که در وجه تسمیه الموت سخن رفته آمده است: ومنها الموت وهي نواحي قزوين قيل ان ملکا من ملوک الدیلم کان کثير التصید فأرسل يوما عقابا وتبعه فرآه قد سقط علی موضع هذه القلعة عليه فسماها اله موت ومعناه بلسان الديلم تعليم العقاب ويقال لذلک الموضع وما يجاوره طالقان.
خوب! چه شد؟ در این متن گفته شده که دلیل نامگذاری این قلعه به الموت اين بوده که جای ساخت قلعه را عقابی نشان داده است و در زبان دیلمیان رودبار اله+موت یعنی آموزش وتعلیم عقاب. در گويشهای مختلف زبان گیلکی امروز هم آله و آل و آلؤغ به معنی عقاب است و مشتقات مختلف فعل آمۊتن (با مصدر آمۊج) برای هر گیلک آشنا با زبان گیلکی آشنا و قابل فهم است.
در این نقل قول تبار مردم رودبار دیلمی ذکر شده و نه لفظ ترکی «تات»! (تات اساسا یعنی غیرترک که ترکها پس از ورود به شمال غرب ایران از آن استفاده میکردند.)
خوب! اگر آل و مۊت دو مورد از لغات آن زبان ذکر شده در تاريخ هستند که دیلمی میخوانند، این دو کلمه در سراسر گیلان و غرب مازندران وجود و حضور دارند و حتی از آمۊتن مشتقات فراوانی هست. بنابراین ما با چیزی منقرض شده طرف نيستيم! این زبان در همان منطقه رودبار و در تمام گیلان زنده است.
دو: به کتاب تحفة المومنين اثر محمد مؤمن حسینی دیلمی تنکابنی معروف به حکیم مؤمن تنکابنی نگاهی بیندازیم. در این کتاب برای معرفی آنچه که امروز ماهی خاویار یا اوزون برون نامیده میشود از کلمهٔ کچه ماهی یاد شده. حکیم در این کتاب و در توصيف اين ماهی از کلمه دلفین هم استفاده کرده که احتمالا به دليل شباهت در اندازه و مشخصات ظاهری کچه ماهی و دلفین در منابع یونانی نتيجه گرفته که نام دیگر ماهی خاویار دلفين است.
تطبيق کلمات آورده شده با نام دیلمی با گویشهای امروزی زبان گیلکی مؤيد اين است که برخلاف آنچه بعضا در مورد منسوخ شدن گونههای دیلمی گفته میشود، دیلمی در واقع گويشهایی از زبان گیلکی است که گویشوران آن متعلق به طايفهٔ دیلم هستند؛ به عبارت دیگر اين گونهها هم اکنون هم زنده هستند و رابطهٔ گویشی با گونههای دیگری دارند که طوايف مختلف تبری و گیلی (گیلمردی) به آنها تکلم میکنند و تمامی این گونهها کليت زبان گیلکی را تشکیل میدهند. در این کتاب از تطبيق گویشی کلمات آمده در آن با گویشهای امروزین زبان گیلکی میتوان به راحتی و وضوح دید که منظور حکیم از دیلمی، گویش مناطقی همچون سختسر و تنکابن است.
اما بالاخره چه ارتباطي بين گيل و ديلم وجود دارد؟
مسالهاي که بايد به آن اشاره کرد اين است که تاریخ نویسان و جغرافی دانان اعصار گذشته الزاما زبانشناس نبودند که به علوم زبانی قرن ۲۱ مسلط باشند لذا اگر در احسن التقاسيم گفته میشود «لسان دیلم پیچیده است» و نويسنده از گيل و لساناهل تبرستان جدا ياد میکند، نويسنده تفاوت در گويشها را شنيده و از آن تفاوت زبانی برداشت کرده است.
لذا از شواهد ديگری مانند شعر گفتن شاعر تبریسرا در دربار شاه دیلمی میتوان دريافت که اختلاف گویشی مانند امروز (و بر اساس شواهد و اصل همگرایی گویشها در دوران گذشته تا امروز) وجود داشته است و نه اختلاف زبانی.
لذا نه دیلمی زبانی منقرض شده است و نه زبانی جدا از گیلی و در حال حاضر هم اهالی و گویشوران کنونی دیلمستان به همین زبان حرف میزنند.
در بين گويشهای گويشوران گیلان و ديلمستان و تبرستان (فراموش نکنیم که از مازندران تا لنکران جمهوری آذربایجان، به جلگه یا جيرا میگویند: گیلان یا گیلۊن یا گيلؤن) اختلاف واژگانی یا تفاوتهای جزئی دستوری دیده میشود اما کليت زبان در اين مناطق یکی بوده که در مناطق مختلف به آن گیلکی یا گلکی یا گیلیکی میگویند. عدهای نیز در بخشهایی از دیلمستان به زبان خود تاتی میگویند که کليت زبانی انها هم با دیگر گویشوران گیلکی زبان قابل انطباق است.
گيل و ديلم درواقع ريشه در دو مناسبات توليدی متفاوت در دو بخش مختلف اقلیمی (از نظر فاصله تا دریا) دارد و مفاهیمی قومی و زبانی نیستند.
در بین کشورهای تاجیکستان و ایران و افغانستان هم برای یک زبان واحد که گویشهای متنوعی دارد نامهای مختلف فارسی و پارسی و دری و تاجیکی به کار برده میشود و چه بسا فهم یک شعر تاجیکی برای یک تهرانی دشوار باشد. آیا باید اینها را زبانهای مختلف به حساب آورد؟
سه: در کتاب تاریخ ظهیرالدین مرعشی آمده: «روز یکشنبه هفتم شوال موافق سلخ دیماه قدیم را رکاب همایون به عزم نخجير کوه بزا معطوف گشت. و شب سهشنبه به قريه تمل من قرای ناحیه بالاسنگ که به اصطلاح دیلم جورسی میگویند فرود آمدند.»
نام کوه بزا در حال حاضر بزاکو است که ظاهرا نام قدیمی اش هم همین بوده و سید ظهير به فارسی ترجمهاش کرده. نام تمل تغيير نکرده و به جؤرسي الان «بالااشکور» گفته میشود. هر دو کلمهٔ جؤر و سي هنوز هم در گويش مردم اشکور و ساير نقاط گیلکی زبان وجود دارد و جؤر به معنی بالا و سي به معنی سنگ و صخره است. آخر این چگونه زبان منقرض شده و متمايز از زبان گیلکی است که هر جا شاهدی از آن زبان باشد هم اکنون در گیلکی زنده و حاضر است؟ آیا نباید نسبت به اهداف تفرقه افکنانهٔ مشتی پان ایرانیست بدگمان شد؟ یا باید خوشبین بود و دلیل را در سادهلوحی و روش غیرعلمی ایشان یافت؟ البته که ناسيوناليسم باعث میشود از علم و روش شناخت علمی فاصله بگیریم.
از این دست نمونهها بسیار زیاد است که من بحث را کوتاه میکنم و بقیه را عنوان نمیکنم. ولی همین تاریخ ظهيرالدین منبع خوبی است برای شناخت نواحی دیلم و زبانشان که همان گیلکی امروزين است. عباراتی چون کيا کالجار، جير ولايت و نامهای مکان فراوان همه و همه نشان میدهند که زبان مردم دیلم همان زبانی است که امروز گیلکی نامیده میشود ولی چون بعد از پهلوی گویش خاص رشتی از زبان گیلکی معرف گیلکی شد، خیلیها گویش خود را با رشتی مقایسه کرده و آن را گیلکی ندانسته و خود را گیلک نمیدانند. مخصوصا مردم منطقه رودبار که گویش آنها با منطقه سياهکل و شرق گیلان نزدیکی بيشتری دارد.
چهار: در مورد اصطخری این نکته را هم بگویم که آنجا که مینویسد در کوههای دیلمان کسانی هستند که زبانشان با زبان گیل و دیلم متفاوت است احتمالا منظورش تالشي است.
پنج: به اين عبارت از کتاب صابی (ص۱۳) نگاه کنیم: و اما الجيل فاصولهم کاصول الديلم و ناقلتهم کناقلتهم. (ترجمهش رو ميذارم به عهدهٔ خود دوستان.)
کوتاه کلام: مردم گيل و ديلم از یک ريشه و صاحب يک زبان اما واجد تجربهٔ زيسته مبتنی بر دو شرایط تولیدی و اقلیمی متفاوت هستند و زبانشان یکی است که این زبان گويشهای بسیار متنوع و رنگارنگی دارد (مثلا به تفاوت گویش بازکیاگوراب و لاهیجان که اولی روستایی در کنار شهر لاهیجان است نگاه کنید.) اینکه زبان این مردم و داشتههای این مردم به چه نامی نامیده شود تابع اين واقعيت تاريخی بود که قدرت در دست کدام طايفه باشد. به همین دلیل تاپيش از انتقال قدرت سياسی از کوه به جلگه (تا پیش از زیدیه) نام دیلم و دیلمی رايج است و در دوره جابجایی قدرت هر دو کلمه گيل و ديلم و بعدها با انتقال قدرت سياسی به جلگه و شکلگیری شهرها در جلگه، نام گیل عمده شد.
وگرنه اينها همگی یک زبان هستند که امروزه گیلکی یا گیلیکی یا گلکی نامیده میشوند و اینکه بیاییم زبانی به نام دیلمی را به عنوان زبانی منقرض شده (چون پژوهشگر ما هیچ مدرک و سندی مستقل از گیلکی برای اثبات وجود آن زبان ندارد) معرفی کنیم و برایش مدخل در نظر بگیریم فقط مایهٔ تمسخر و بیاعتباری ماست.
Varg (بحث) ۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۱ (UTC)
- پینوشت:
- ناتل خانلری در بررسی خودش در چند متن تاریخی غیرزبانشناسانه (متن جغرافیایی) با عنوان زبان مردم دیلم برخورد کرده و بعد در بررسی زمان معاصر خودش چون خبری و نامی از این زبان ندیده، در حالی که دو نتیجهٔ مختلف داره این وضعیت، یعنی هم ممکنه اون زبان منقرض شده باشه و هم این احتمال وجود داره که نام اون زبان تغییر کرده باشه (بگذريم که احتمال اشتباه و اطلاق یک نام محلی به صورت عام هم از طرف کسی که آشنایی اندکی با منطقه و نیز با زبانشناسی داشته وجود داره) اما ناتل خانلری از بین این دو احتمال، احتمال انقراض رو در نظر گرفته و بر همون اساس پیش رفته.
- در حالی که همون طور که عرض کردم مواردی که از زبان مردم دیلم ثبت شده به وضوح در گونههای زبانی مختلف پهنهٔ جنوبی کاسپین موجوده. حتی مصدر آمۊتن (در الهموت) هم گرچه مثلا در شرق مازندران نیست اما در اشعار امیر پازواری به صورت آمۊج آمده.
- نکتهٔ دیگر اینکه اگر منطق کسانی رو بپذیریم که بنا بر اشارات برخی منابع زبان دیلمی رو به عنوان زبانی مستقل از گیلکی به حساب آوردند، بنابراین باید عناوینی همچون زبان کوهی، زبان لاهیجی، زبان شمالی، زبان مردم شمال، زمان تبری، زبان مازندرانی، زبان محلی و... رو هم به عنوان گونههای زبانی موجود یا منقرضشده که بارها در منابع به اونها اشاره شده مستحق مدخل مستقل و تعريف مستقل زبانشناسانه بدونیم. اگر بخواهیم منابع رو بدون منطق و روش علمی بررسی کنیم و صرف وجود چیزی در یک منبع برای ما حجت باشه.
- نکتهٔ مهم دیگر اینه که تقريبا در تمام منابع تاریخی از گیل و دیلم به عنوان دو طايفهٔ همریشه یاد شده. حتی صابی در همون منبعی که بالاتر متن عربيش رو نقل کردم به صراحت میگه که افرادی که به این مکان مهاجرت کردند در گیل و دیلم و نیز افرادی که از قبل ساکن بودند هم باز در میان گیل و دیلم یکسان هستند.
- و حتی در جای دیگر وقتی از زبانی دیگر حرف میزنه میگه اون زبان با زبان «گیل و دیلم» فرق داره.
شباهت دیلمی با گویش رامسری
با یک نگاه به تصویر صفحه ترجمه دیلمی قرآن شباهت آن را با گویش رامسری مشهود است و به نظرم آنچه در مقاله آمده که زبان تاتی را از بقایای آن دانسته اشتباه است. Irman (بحث) ۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۳ (UTC)
زبان دیلمی منقرض نشده و همچنان وجود دارد!
زبان محلی که امروزه مردم شهرستانهای رامسر و تنکابن به آن سخن می گویند دنباله زبان دیلمی قدیم است و این زبان با دو گویش رامسری و گویش تنکابنی مشخصاً با سایر گویشهای طبری تفاوت دارد باید به عنوان زبان مستقل با همان نام دیلمی شناخته شود. Irman (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۲ (UTC)