![]() | لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. (ژانویه ۲۰۱۶) |
![]() | در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. |
![]() | برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
اقتصاد اسلامی |
مضاربه • مزارعه |
بخشیاز مجموعه مباحث دربارهٔ |
فقه |
---|
![]() |
علوم اسلامی |
بخشی از سلسله مقالات درمورد اسلامگرایی |
---|
![]() |
اقتصاد اسلامی اصطلاحی مورد مناقشه است و اسلامگرایان مدّعی هستند که این واژه به معنای دانش اقتصاد یا فعالیتها و فرایندهای اقتصادی، بر اساس اصول و آموزههای اسلامی است. بعضی به علم اقتصاد با لحاظ روشها و مبانی مختلف امّا با توجه به ارزشهای مادّی و معنوی در سطح فردی و اجتماعی که در اسلام ذکر شده نیز اقتصاد اسلامی میگویند. با این حال، مخالفان درستی این واژه معتقدند که اقتصاد مانند همهٔ شاخههای دانش، یک دانش تجربی است و نمیتواند بر اساس باورهای فردی و غیرقابل اثبات بنا شود و بهکارگیری این واژه، کوششی برای انطباق دو چیز ناهمگون و از ریشهٔ متفاوت است، یعنی علم و دین.
مدّعیان اقتصاد اسلامی معتقدند که اسلام دربارهٔ رفتار اقتصادی فردی و اجتماعی انسان، مجموعهای از هنجارها و ارزشهای ویژه دارد. از این رو دارای نظام اقتصادی خاص خود است که بر اساس دیدگاههای فلسفی آن بنا شده و با سازماندهی اسلامی، دیگر جنبههای رفتارهای بشری، یعنی نظامهای اجتماعی و سیاسی سازگار است.[۱]
اغلب مدّعیان اقتصاد اسلامی همچون محمدباقر صدر معتقدند که اقتصاد اسلامی را میتوان به صورت قسمتی از علم اقتصاد دانست. در این صورت، اقتصاد اسلامی نه علمی مستقل قلمداد میشود و نه ماهیت علمی علم اقتصاد را نفی میکند. بلکه اقتصاد اسلامی، یک مکتب اقتصادی در کنار سایر مکاتب اقتصادی است.[۱]
با این حال، منتقدین اقتصاد اسلامی اساساً امکان تحقق چنین مقولهای را رد میکنند و اعتقاد دارند که در علوم اصل بر شک است ولی در ادیان اصل بر باور است. در علوم شیوهٔ اصلی کار علمی مبتنی بر رد است و ابطال. در علوم از طریق نقد و پژوهش تلاش دائمی برای رد کردن و ابطال کردن در جریان است؛ امّا در ادیان اصل بر اعتقاد است. علوم همواره در حال تحول هستند و رو به تکامل و پیشرفت میروند ولی ادیان حالتی ایستا و راکد دارند، یعنی شیوهٔ کار و متد این دو حیطه (علم و دین) کاملاً با یکدیگر متضاد است. پس در نتیجه، علمی با نام «اقتصاد اسلامی» اساساً امکان تحقق ندارد.[۲]
نگاه اسلام به اقتصاد
اقتصاد اسلامی بر قناعت و اعتدال در مصرفگرایی تأکید دارد. اقتصاد در اندیشهٔ غرب نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود میداند؛ ولی در اسلام منابع و امکانات، نامحدود معرفی شدهاند.
(به عربی: وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا) قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۳۴
ترجمهٔ آیه:«و اگر بخواهید نعمتهای خداوند را در شمار بیاورید نمیتوانید نعمتهای خداوند را به حد و حصری محدود کنید.»
اسلام، مسئلهٔ اقتصاد را (بر اساس اصالت انسان) به عنوان جزئی از مجموعه قوانین خود که تنها میتواند قسمتی از نواحی حیات انسانی را تنظیم کند، مورد توجه قرار داده و حل مشکلات اقتصادی را در اصلاح مبانی عقیدتی و اخلاقی مردم میداند.[۳]
(به عربی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأْرْضِ) قرآن مجید، آیهٔ ۹۶
ترجمهٔ آیه: و اگر مردم ایمان آورده و پرهیزگار بودند، ما درهای برکات زمین و آسمان را بر آنها گشوده بودیم.
برخی معتقدند که اقتصاد اسلامی ترکیب دو نگرش سوسیالیستی و سرمایهداری است. برخی هم مانند علی شریعتی معتقدند که نظام اقتصادی اسلام، یک اقتصاد سوسیالیستی است.[۴]
اهداف اقتصاد اسلامی
عدالت اقتصادی
بر اساس نظر سید محمد باقر صدر عدالت اقتصادی، مهمترین هدف اقتصاد اسلامی دانسته شده است. عدالت اجتماعی در تمامی زمینهها، از جمله اقتصاد در رأس برنامههای پیامبران الهی معرفی شده است.[۵]
استقلال
یکی دیگر از اهداف مهم اقتصاد اسلامی، استقلال است که در پی آن، جامعه بتواند نیازمندیهای خود را در حد قابل قبولی از رفاه، تولید کند و در اداره امور اقتصادی نیازمند و متکی به دیگران نباشد.[۶]
رفاه عمومی
یکی از مهمترین اهداف نظام اقتصادی اسلام، ریشهکن کردن فقر و ایجاد رفاه عمومی در جامعه دانسته شده است.
در آیه ۳۲ اعراف: نیز به صراحت بهرهمندی از زینتهای خداوند و روزیهای پاکیزه او را مجاز میداند بیانمیشود: «قُل مَن حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی اَخرَجَ لِعِبادِهِ و الطَّیِّبتِ مِنَ الرِّزقِ قُل هِیَ لِلَّذینَ ءامَنوا فِی الحَیوةِ الدُّنیا خالِصَةً یَومَ القِیمَةِ». «زینت» را به لباسهای آراسته[۷][۸] و «طیبات من الرزق»[۹] را به روزیهای لذتبخش و مورد علاقه تفسیر کردهاند.[۷]
اصول روش اسلام در توزیع ثروت
همانگونه که اشاره شد اصول روش اسلام در توزیع ثروت، در درجه اوّل، صیانت از عدالت اجتماعی، حفظ حقوق مردم، تقسیم مالکیت به سه بخش (ملّی، خصوصی و دولتی) است. در این راستا، به تحریم راههای نامشروع مانند ربا میپردازد و حل مشکلات اقتصادی را در چهارچوب قوانینی مانند استفاده از عقود اسلامی میداند. برخی از این قوانین در ابواب مضاربه، مزارعه، مساقات، بیع، اجاره، جعاله، زکات، خمس و امثال آن بیان شده است.
اقتصاد اسلامی در ایران
در سال ۱۳۵۷، سید روحالله خمینی مدعی شد که شرکتهای چند ملّیتی اقتصاد ایران را در دست گرفتهاند و سیاستهای محمدرضاشاه در حال به نابودی کشاندن کشاورزی است تا به خارجیان فعال در حوزه کشاورزی تجاری کمک کند. وی اعلام کرد که هدف اصلیاش را در اقتصاد، کم شدن وابستگی ایران به غرب و استقلال اقتصادی قرار خواهد داد و اینکه اقتصاد بر اساس تعالیم اسلام پایهریزی خواهد شد.[۱۰]
قبل از انقلاب ۵۷، سید محمد باقر صدر تلاشهایی جهت تبیین نظام اقتصادی اسلامی و مؤلفههای مکتب اقتصادی آن کرد.
پس از انقلاب، بانکداری یکی از عرصههایی بود که برای تطبیق آن با قوانین اسلامی، محل ورود اقتصاد اسلامی بود؛ در همین راستا قانون بانکداری بدون ربا تصویب و اجرا شد.
در سال ۱۳۸۶ کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار ایران توسط غلامرضا مصباحی مقدم و علی صالح آبادی رئیس وقت سازمان بورس جهت کنترل و نظارت بر اجرای قواعد اقتصاد اسلامی در معاملات و فرایندهای سازمان بورس تأسیس شد.
عرصه دیگر مهم ورود اقتصاد اسلامی، موضوع انفال و مالکیت منابع طبیعی بود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، محل تأکید قرار گرفت. بحث استقلال و خودکفایی به معنای نفی وابستگی از مفاهیم مهم دیگر در اقتصاد اسلامی بود که با انقلاب ۵۷، پررنگتر شد؛ در حال حاضر و بر اساس برخی آموزههای اقتصادی موجود، باید تا حد ممکن در راستای استقلال معقول اقتصادی همت گمارد.
نقد و مناقشه
هر چند میتوان به عنوان بخشی از حوزه اقتصاد دستوری بر روی اقتصاد اسلامی تمرکز کرد، امّا تلاشهایی که تاکنون در این زمینه انجام شده، به علّت روششناسی نادرست، عدم دقّت در تعاریف اوّلیّه و پیشفرضها، عدم مشاهدهٔ صحیح پدیدهها، عدم تمایز بین تغییرات مقتضی زمان و مکان در جوامع بشری و همچنین، عدم درک صحیح علم و روش علمی در کلّیت خود و حوزه توصیفی علم اقتصاد بهطور اخص با ایرادات فراوانی همراه است.[۱۱]
اقتصاد اسلامی به این دلایل بیاعتبار و دون، شناخته شده است:
- متهم به «عدم انسجام، ناقص بودن، غیرعملی بودن و نامناسب بودن»[یادداشت ۱] و اینکه به جای حل مسئله، توسط «هویت فرهنگی» به کار انگیخته شده است. (تیمور کوران، جان فاستر)[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]
- بهطور تئوریک «شلمشوربایی از تفکّرات پوپولیستی و سوسیالیستی»[یادداشت ۲] بودن آن و اینکه در عمل، «چیزی بیش از کنترل دولتی ناکارآمد اقتصاد و یکسری سیاستهای بازتوزیع تقریباً به یک اندازه ناکارآمد [نیست.]» (فرد هالیدی)[۱۶]
در زمینهای سیاسی و منطقهای، که در آن اسلامگرایان و علما ادّعا میکنند در مورد همه چیز نظری دارند، جالب است که در موردِ این مرکزیترینِ فعّالیتهای انسان، فراتر از سخنانِ پارسامنشانهٔ پیدرپی دربارهٔ اینکه چه طور مدل آنها نه سرمایهداری است و نه سوسیالیستی، چقدر حرف برای گفتن کم دارند.[۱۶]
- چیزی چندانی بیش از این نیست: تقلید از اقتصاد سنتی، مزین به آیات قرآن و سنت (محمّد احمد خان)
- مدّعی تقاضا برای بازگشت به رسوم اسلامی که [این رسوم] در واقع «سنت ابداع شده»[یادداشت ۳] هستند. (تیمور کوران)[یادداشت ۴][۱۷]
- شکست در رسیدن به این اهداف ادّعاییاش: براندازی سود روی پول، برقراری برابری اقتصادی و یک وجدان کسبوکار برتر؛[۱۸] با اینحال «از روی جهالت، از روی تحمّل و بردباریِ هدایتشده در مسیر اشتباه، از نگاه موشکافانهٔ نقادانه فروگذار کرد» و در رسیدن به این اهداف شکست خورد؛ چرا که شیوهها و مقاصدش «بیش از حد، غیر واقعبینانه [است] تا که بخواهد برای ساختارهای غالب اقتصادی شاخوشانه بکشد.» (تیمور خان)[۱۷]
دانش مالی و بانکداری اسلامی
یک نتیجهٔ قابلتوجّه (و آماج انتقاد) اقتصاد اسلامی، ابداع صنعت دانش مالی و بانکداری اسلامی است.
جستارهای وابسته
یادداشتها
- ↑ "incoherence, incompleteness, impracticality, and irrelevance"
- ↑ "a hodgepodge of populist and socialist ideas"
- ↑ Invented tradition
- ↑ به نظر وی: اقتصاد اسلامی خودش نمونه امری است که "سنت اختراعشده" خوانده شده. … تا میانه قرن بیستم [میلادی] نبود که پس از آن کمپینهایی راه افتاد برای شناسایی الگوهای تفکر و کارکرد اقتصادی بهطور خودآگاه [به اسلام]، اگر نه همچنین بهطور منحصر [به اسلام]. تا آن زمان درونمایه اقتصادی رسالهها که بر پایه منابع اسلامی سنتی قرار داده شده بود فاقد سیستماتیزاسیون [یا سیستممندی] بود؛ آنها به سختی یک بدنه اصلی از تفکر را که به شکل دکترینی منسجم و خودکفا قابل تشخیص باشد را شکل دادند.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ منذر کهف، علم اقتصاد اسلامی، تعریف و روش.
- ↑ طبیبیان، محمد (۲۰۲۰-۱۰-۲۸). «آیا اظهارات جناب علوی بروجردی در مورد اقتصاد اسلامی اشتباه است؟ | بورژوا». bourgeois.ir. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۱-۱۹.
- ↑ (اقتصاد در مکتب اسلام، امام موسی صدر، مقدمه و پاورقی: علی حجتی کرمانی، مقدمه، ص سیزده)
- ↑ نهضت خداپرستان سوسیالیست
- ↑ صدر، اقتصادنا، ۱۴۲۴ق، ص۴۲۱.
- ↑ هادوی تهرانی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۸۳.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ مجمع البیان، ج ۴، ص ۲۴۵.
- ↑ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۸۹.
- ↑ مفردات، ص ۳۰۸، «طیب».
- ↑ «سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی در بدو بازگشت به ایران در بهشت زهرا (س) تهران».
- ↑ ملتی، علی (۱۴۰۱). شرح و نقدی بر «اقتصاد ما». بهمن برنا.
- ↑ Foster, John (11 December 2009). "How Sharia-compliant is Islamic banking?". BBC News. Retrieved 22 September 2016.
- ↑ Kuran, "The Economic Impact of Islamic Fundamentalism," in Marty and Appleby Fundamentalisms and the State, U of Chicago Press, 1993, pp. 302–41
- ↑ "The Discontents of Islamic Economic Mortality" by Timur Kuran, American Economic Review, 1996, pp. 438–42
- ↑ Tobin, Sarah A. (2014). ""Is it really Islamic?"". In Wood, Donald C. (ed.). Production, Consumption, Business and the Economy: Structural Ideals And ... Emerald Group Publishing. p. 139. Retrieved 23 September 2016.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Halliday, Fred, 100 Myths about the Middle East, Saqi Books, 2005 p. 89
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Kuran, Timur (2004). Islam and Mammon: The Economic Predicaments of Islamism. Princeton University Press. p. x. Retrieved 25 March 2015.
- ↑ Pipes, Daniel (September 26, 2007). "Islamic Economics: What Does It Mean?". Jerusalem Post. Retrieved 5 August 2015.
- سید محمد باقر صدر، اقتصادنا، ص. ۳۳۰ تا ۳۳۴
- سید رضا حسینی نسب، مجموعه مقالات علمی، ص. ۱۵ تا ۱۸
- منصور شفیعزاده (۱۳۷۳)، نگاهی دوباره به اندیشههای اقتصادی حضرت امام خمینی (س)، تهران: نشر مدرس، ص. ۱۸۷
- یدالله دادگر کرمانجی (۱۳۷۸)، نگرشی بر اقتصاد اسلامی، تهران: نشر مدرس، ص. ۱۴۴
- محمود روزبهان (۱۳۷۸)، اقتصاد اسلامی، تهران: نشر قلم، ص. ۱۷۲
- امام موسی صدر، اقتصاد در مکتب اسلام، به کوشش علی حجتی کرمانی.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Islamic economics». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۸.