آرام جان | |
---|---|
آلبوم بهترینها از | |
ژانر | موسیقی سنتی ایرانی |
ناشر | دل آواز |
از سلسله مقالات دربارهٔ |
فهرستهای کارها |
---|
دیـگر |
|
آرام جان نام آلبومی است با صدای محمدرضا شجریان و گروه آوا که در مایهٔ افشاری اجرا شده است. این آلبوم حاصل اجرای زنده در وین در پاییز سال ۱۳۷۷ است.
شرح
هنرمندان
- خواننده: محمدرضا شجریان
- شعر از سعدی، عارف قزوینی و علیاکبر شیدا
- عکس: کیومرث درمبخش
- صدابردار: امیرحسین شجریان
همنوازان گروه آوا
- داریوش پیرنیاکان: تار
- محمد فیروزی: بربط
- سعید فرجپوری: کمانچه
- بهزاد فروهری: نی
- جواد بطحایی: سنتور
- همایون شجریان: تمبک و کمانچه آلتو
ترانهها
پیش درآمد
تصنیف آرام جان
- شعر: عارف قزوینی
دلم دلم دلم، ربودی، به که گویم یار
غمم غمم غمم نخوردی، ز چه جویم یار
سرو روانم، آرام جانم، بی تو نمانم، دردت به جانم
گر یار من برافکند
- از رخ نقاب رویش
- از رخ نقاب رویش
عالم به هم بر میزند
- از انقلاب مویش
ساز و آواز
- غزل سعدی
(شکسته قفقاز به عنوان درآمد)
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
- چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
(درآمد افشاری)
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
- شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
(جامه دران)
تو جفای خود بکردی و نه من نمیتوانم
- که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
- که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
چه کنند، چه کنند اگر تحمل نکنند زیر دستان
چه کنند اگر تحمل نکنند زیر دستان
- تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی
(عراق)
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
- برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی
- برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
- دگری نمیشناسم، دگری نمیشناسم تو ببر که آشنایی
(جامه دران)
تو که گفتهای تأمل نکنم جمال خوبان
تو که گفتهای تأمل نکنم جمال خوبان
- بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی
(رهاب و شور)
در چشم بامدادان به بهشت برگشودن
- نه چنان لطیف باشد که به دوست بر گشایی
- عراق، محمدرضا شجریان
تصنیف نه قدرت
- از عارف قزوینی
نه قدرت که با وی نشینم
- نه طاقت که جز وی ببینم
- نه طاقت که جز وی ببینم
شده است آفت عقل و دینم
- ای دلآرا، سرو والا
کار عشقم چه بالا گرفته
- در سر من جنون جا گرفته
جای عقل عشقت یکجا گرفته
- خانه دل به یغما گرفته
آفت تن، فتنه جان
- رهزن دین، دزد ایمان
ترک چشمت، نیزه پنهان
- آشکارا، ای نگارا
- آشکارا، ای نگارا
خانه دل به یغما گرفته
- در سر من جنون جا گرفته
سوزم از سوز دل ریش
- خندم از بخت بد خویش
گریم از دست بداندیش
- خواهمش بینم کم و بیش
- خواهمش بینم کم و بیش
گریه راه تماشا گرفته
- گریه راه تماشا گرفته
جای عقل عشقت یکجا گرفته
- خانه دل به یغما گرفته
- خانه دل به یغما گرفته
جای عقل عشقت یکجا گرفته
- گریه راه تماشا گرفته
ساز و آواز
- غزل سعدی
(بوسلیک افشاری (نوعی درآمد افشاری))
مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی
- به زیر پای هجرانش لگد کوب ستم کردی
(اشاره به جامه دران و نیشابور)
قلم بر بی دلان گفتی نخواهم راند و هم راندی
- جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
(اشاره به رهاب)
بدم گفتی و خرسندم عفاک الله نکو گفتی
- سگم خواندی و خشنودم جزاک الله کرم کردی
(قرایی)
عنایت با من اولی تر که تا دیدم جفا دیدم
- گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی
(قرایی رهاب)
غنیمت دان اگر روزی به شادی در رسی ای دل
- پس از چندین تحملها که زیر بار غم کردی
- پس از چندین تحملها که زیر بار غم کردی
(رهاب فرود به شور)
شب غمهای سعدی را مگر هنگام روز آمد
- که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی، چون چراغ صبحدم کردی
تصنیف دوش دوش
- آهنگ از علیاکبر شیدا
دوش، دوش، دوش که آن مهلقا، خوشادا، باصفا، باوفا
از برم آمد و بنشست، برده دین و دلم از دست
باز، باز، باز مرا سوی خود، میکشد، میبرد، میزند
با دو چشم، با دو چشم مست، ابرویش، ابرویش پیوست
آتش اندر دلم بر زد جانم ای دل
- زان رخ همچو آذر زد جانم ای دل
- زان رخ همچو آذر زد جانم ای دل
سوخت همه خرمنم، یکسره جان و تنم
- کشتﺔ عشقت منم، ای صنم، بد مکن
- کشتﺔ عشقت منم، ای صنم، بد مکن
بیش از این ظلم بیحد مکن
تصنیف تند تند
دوش که آن گرد، گرد گنبد مینا
دوش که آن گرد، گرد گنبد مینا
- آبله گون شد دو چشم من ز ثریا
تند، تند، تند و غضبناک، سخت و سرکش و توسن
تند، تند، تند و غضبناک، سخت و سرکش و توسن
- از در مجلس درآمد آن بت رعنا
- از در مجلس درآمد آن بت رعنا
روی سپیدش، برابر مه گردون
- موی سیاهش، پسر عم شب یلدا
- موی سیاهش، پسر عم شب یلدا
لعبت شیرین، ترش اگر که ننشیند
- مدعیانش طمع برند که حلوا
- مدعیانش طمع برند که حلوا
کلام: قصاید. دیوان قاآنی
تصنیف از کفم رها
- از عارف قزوینی
از کفم رها، جانم، شد قرار دل
از کفم رها، جانم، شد قرار دل
- نیست و دست من، خدا، اختیار دل
- نیست و دست من، خدا، اختیار دل
دل به هر کجا، جانم، رفت و برنگشت
- دیده شد سپید، خدا، ز انتظار دل
- دیده شد سپید، خدا، ز انتظار دل
خون دل بریخت، جانم، از دو چشم من
- خوش دلم از این، خدا، انتحار دل
- خوش دلم از این، خدا، انتحار دل
بعد از این ضرر، جانم، ابلهم اگر
بعد از این ضرر، جانم، ابلهم اگر
- خم کنم کمر، خدا، زیر بار دل
جستارهای وابسته
منابع