![]() |
اکنون ساعت ۱۳:۴۷ UTC است.
|
![]() |
این کاربر خلیج همیشگی فارس را دوست دارد. |
این کاربر تاریخ ایران را دوست دارد. |
![]() |
این کاربر زادهٔ برج سنبله (شهریور) است. |
![]() | این کاربر به کوروش بزرگ ارادت دارد. |
![]() |
این کاربر طرفدار سریال بازی تاج و تخت است. |
![]() |
این کاربر علاقهٔ فراوانی به حیوانات دارد. |
---|
گیاهخواری | این کاربر استفاده از فرآوردههای گیاهی را به فرآوردههای حیوانی ترجیح میدهد. |
---|
— ویکیپدیایی ♂ — | |
![]() | |
نام | رضا کولیوند |
---|---|
زبانها | فارسی،لری |
کشور | ایران |
تابعیت | ایرانی |
قومیت | لک، لر |
قد | ۱۸۶ سانتیمتر |
وزن | ۹۷ کیلوگرم |
مو | مشکی |
چشمها | قهوه ای |
گروه خونی | AB+ |
خانواده و دوستان | |
حیوانات خانگی | سگ![]() |
تحصیل و اشتغال | |
تحصیلات | دیپلم |
دبستان | فتح |
راهنمایی | شهید موسوی |
دبیرستان | شهید محمد دوره |
سرگرمیها، علاقهمندیها و باورها | |
سرگرمیها | کوهنوردی، برنامهنویسی، نقشهکشی، شبکههای اجتماعی و ارتباط با آدمها |
مذهب | انسانیت |
فیلمها | مردگان متحرک |
اطلاعات تماس | |
رایانامه | rezak919@gmail.com |
فیسبوک | |
اینستاگرم | |
امضا | Reza Koulivand |
وصیتنامه کوروش بزرگ
فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام.
همیشه نیروی من افزون گشتهاست، آن چنانکه هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه بازمیگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.
حتی در پیروزیهای بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت میپیوندد و چون از قید و علایق آزاد میگردد به آتیه تسلط پیدا میکند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد.
فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی کیش یزدانپرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند.
هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمیانجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم میساخت و از همه شادیهای عالم برایم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نیاکان درگذشتهٔ ما، ای فرزندان اگر میخواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد.
من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد … اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم.
پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذرههای بدنم خاک ایران را تشکیل دهد. چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.
به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.[۱]
منابع
- ↑ «وصیت نامه کوروش بزرگ در کورش نامه گزنفون». پارسیان دژ - تاریخ ایران ایران باستان ایران معاصر. ۲۰۱۷-۰۶-۰۹. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۶-۱۲.