این صفحه حاوی یک انشا است. این انشا شامل توضیحات و توصیههای یک یا چند مشارکتکنندهٔ ویکیپدیا است. انشاها جزو مقالههای دانشنامه یا سیاستها یا رهنمودهای ویکیپدیا نیستند؛ چرا که بهطور کامل توسط جامعه مورد بررسی قرار نگرفتهاند. بعضی از انشاها هنجارهای متداول را بیان میکنند؛ در حالی که سایر انشاها فقط دربردارندهٔ دیدگاههای اقلیت هستند. |
این صفحه در یک نگاه: وقتی تازهواردها صفحهها را خالی میکنند یا تهدید قانونی میکنند، ممکن است دلیل خوبی برای کارشان داشته باشند. صبر کنید، و پیش از اخلالگر پنداشتن آنها و این که چماق قطع دسترسی را به کار ببرید با دقت موضوع را بررسی کنید. |
سناریو
« | کاوه، جدی جدی باید نگاهی به ویکیپدیا بیندازی. این آدمهای پست مقالهٔ واقعاً افتضاحی دربارهٔ تو دارند. من به جای تو باشم، به وکیلم زنگ میزنم. | » |
کاوه آهنگر، یک آهنگر نیمه مشهور و شخصیت بازنشسته اسطورهای، پس از این تماس پسرخاله اش، به مدخلاش در ویکیپدیا - سایتی که هرگز سابقاً ندیده بوده - مینگرد. او مقالهٔ هولناکی را میبیند - یا مملو از دروغ یا نوشتهٔ بی رحمانهٔ یک طرفهای که او را چون مجرمی خطرناک تصویر میکند. (در واقع مقاله را ضحاک، عاشق سابق، مشتری آهنگری ناراضی، قلدر سابق مدرسه، آهنگر رقیب تجاری او و غیره… بیاطلاع او نوشته - ولی، آنها به هر کسی اجازه میدهند اینجا ویرایش کند!)
کاوه، خشمگین، در شرف تماس با وکیلش است که نوشتهٔ «هر کسی میتواند ویرایش کند» را میبیند. دکمه ادیت را میزند و میاندیشد، «آهان، شاید بتوانم مرتبش کنم!»، او بخش تهمت آمیز نوشته را پاک میکند. «حالا چطور به مدیر شکایت کنم؟»
سپس، اتفاق عجیبی میافتد. نوار نارنجی رنگی ظاهر میشود، و اعلانی شبه-رسمی روی چیزی موسوم به «صفحه بحث» قرار میگیرد، که او را به خرابکاری شرورانه متهم میکند و تهدیداتی را متوجه او میکند. چه خبر است؟ کاوه به مقاله بر میگردد و میبیند «ویکیپدیا» تهمت را بازگردانده است که وحشت میکند. او حالا عصبانیست و مطمئن نیست چگونه جدی بودن این مسئله را با سایت در میان بگذارد، در نتیجه دوباره مقاله را خالی میکند، و آنچه که به نظرش میرسد را چون توضیحی واضح ولی مؤدبانه میگذارد: «لطفاً این صفحه را تغییر ندهید. این حاوی مطالبی با قابلیت پیگیری حقوقی است. اگر دوباره برداشته شود لازم میبینم اقدام حقوقی صورت دهم.»
کاربر:EsfandiyarHunter30
در همین زمان، کاربر (فرضی) رستم دستان، دانشآموز دبیرستان (میتواند مکانیک بازنشسته هم باشد) است. او ویرایش را دوست دارد، ولی در واقع میخواهد در کار گروهی بچه مثبت جلوه کند —ضد خرابکاری، نگهبان صفحه جدید— و به مدیر ویکیپدیا شدن واقعاً چشم دوختهاست. او شاید از ابزارهای خودکار برای انجام کارهای بیشتر و سریعتر شبهمدیریتی و بالابردن تعداد ویرایشهایش استفاده کند. او آن روز قبل صبحانه مشغول رصد خرابکاریهاست - وقتی تصادفاً به پاک شدن (واگردانی و هشدار) و سپس پیام آقای کاوه آهنگر برمیخورد. «تهدید قانونی ممنوع! من همین الآن به تابلوی اعلانات مدیران میروم و یک درخواست فوری میکنم تا یک قطع دسترسی فوری اعمال شود.» او به یک قضاوت خوب دیگر برای یاد کردن در مدیرشدن اش تیک میزند و احساس خوبی میکند.
برگردید به کاوه آهنگر. کاوه در وضعیت وحشتناکی قرار گرفته که تقصیر او نیست. او رسماً به عنوان یک کاربر بد از ویرایش قطع دسترسی شده، حال آن که بدخواه او آزاد است تهمتهای بیشتری را به مقاله بیفزاید. کاوه اصلاً به ذهنش نمیرسد که «ویکیپدیا» چرا میخواهد این کار را با او بکند - چرا آنها نسبت به تأثیر مقالاتی که دارند فکر نمیکنند؟ چرا اجازه میدهند زندگی یک نفر خراب شود، بعد امکان نمیدهند درستش کند؟ وکیل گرانقیمت او در شرف تماس با بنیاد ویکیمدیاست.
چیزی که از آن میتوانید مطمئن باشید: روز بد کاوه و بنیاد ویکیمدیا در درخواست مدیر شدن کاربر:EsfandiyarHunter30 ذکر نخواهد شد. در واقع رستم هرگز نمیفهمد اقدام او چه مشکلی ایجاد کرده، برای کاوه و برای ویکیپدیا.
پیام
- احمق نباشید - صبر کنید و بیندیشید
- همواره پیش از فرض کردن، واقعیات ساده را چک کنید.
- هرگز مطالب خالی شده زندگینامهها را بدون فکر کردن دربارهٔ این که آیپی چرا خالیاش کرده برنگردانید.
- وقتی تهدید قانونی صورت میگیرد، یک قدم به عقب برگردید، و بپرسید چرا؟ شاید دلیل واضحی وجود داشته باشد، و شما بتوانید به قربانی کمک کنید تا این که پریشانی او را افزون کنید. اگر خود جای او بودید چه حالی داشتید؟
- نگذارید سیاستهایی چون خرابکاری ممنوع یا تهدید قانونی ممنوع موجب شوند بیفکر عمل کنید و با اقدام بیفکر خود زندگی یک فرد بیگناه را تحت الشعاع قرار دهید.
- ویکیپدیا در زندگی عادی عواقب دارد، ویکیپدیا بازی رایانهای نیست.