قورچی | |
---|---|
![]() نگارهای از یک قورچی در سده هفدهم میلادی | |
فعال | 1501-1736 |
وفاداری | ![]() |
گونه | محافظ شخصی سلطنتی |
اندازه | c. ۱۰۰۰-۳۰۰۰ (در کتترل شاه اسماعیل یکم)[۱] ۵۰۰۰ (در کنترل شاه تهماسب یکم) c. ۶۰۰۰ (در کنترل شاه اسماعیل دوم)[۱] <۳۰۰۰ (در کنترل شاه محمد خدابنده)[۲][b] ۱۰۰۰۰-۱۵۰۰۰ (در کنترل شاه عباس یکم) ۲۰۰۰۰ (در سده هفدهم میلادی)[۳] |
فرماندهان | |
نخستین | ابدال بیگ تالش |
واپسین | قاسم بیگ قاجار |
قورچیها محافظان سلطنتی شاهان دودمان صفویان بودند. رئیس قورچیها با عنوان قورچیباشی شناخته میشد.
تاریخ
قورچیها عموماً از میان قبایل اصلی قزلباش استخدام میشدند[۴] و حقوق آنها از خزانهداری سلطنتی تامین و به آنها پرداخت میشد. آنها با هزینهها و زمینهای اهداشده توسط شاه زندگی میکردند.[۵] در اوایل دوره صفویه، قورچیها همه از یک قبیله بودند، اما پس از آن تغییر کرد. شمار آنها در هنگام حضور شاه اسماعیل یکم در جنگ چالدران به ۳۰۰۰ تن میرسید، اما پس از نبرد به ۱۷۰۰ تن رسید و پس از آن که شاه اسماعیل ۷۰۰ تن مورد آنها را از بین برد به ۱۰۰۰ تن کاهش یافت.[۵] شمار آنها در هنگام سلطنت شاه تهماسب یکم (۱۵۲۴ تا ۱۵۷۶ میلادی) به ۵۰۰۰ نفر رسید.[۶][۷]
در دوران شاه عباس یکم اهمیت قورچیها فزونی یافت و شمار آنان به ۱۰۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ تن رسید. شاه عباس کنترل چندین فرمانداری در استانهای بزرگ را به قورچیها سپرد که باعث کاهش قدرت فرماندهان قزلباش شد، زیرا پیش از آن آنها برای اداره استان های بزرگ استفاده میشدند. در اواخر سلطنت شاه عباس، قورچیباشی قدرتمندترین زیردست شاه بود.[۶]
شماری قورچی نیز وجود داشتند که به اداره برخی از استانها و شهرها گماشته میشدند و در راس آنها افسرانی قرار داشتند که از آنها با نام قورچیباشی نیز یاد میشد.[۸] این قورچیها با نام شهر یا استانی که در آن خدمت میکردند شناسایی میشدند. به عنوان مثال، یک قورچی مستقر در شهر دربند با عنوان یک قورچی دربند شناخته میشد.[۸]
برخی فرمانروایان و حکام محلی نیز عنوان قرچی را در اختیار داشتند، اگرچه شمار آنها اندک بود. برخی قورچیها نیز اختیارات اسلحه و تسلیحات جنگی را دارا بودند و با پسوندهای ابزار جنگی شناخته میشدند، مانند قورچی ترکش، قورچی زره، قورچی کفش و....[۸]
یادداشت
- Blow, David (2009). Shah Abbas: The Ruthless King Who became an Iranian Legend. London, UK: I. B. Tauris & Co. Ltd. ISBN 978-1-84511-989-8. LCCN 2009464064.
- Floor, Willem (2001). Safavid Government Institutions. Costa Mesa, California: Mazda Publishers. ISBN 978-1568591353.
- Matthee, Rudi (2011). Persia in Crisis: Safavid Decline and the Fall of Isfahan. I.B.Tauris. pp. 1–371. ISBN 978-0857731814.
- Haneda, M. (1986). "ARMY iii. Safavid Period". Encyclopaedia Iranica, Vol. II, Fasc. 5. pp. 503–506.
- Babaie, Sussan (2004). Slaves of the Shah: New Elites of Safavid Iran. I.B.Tauris. pp. 1–218. ISBN 9781860647215.
- Newman, Andrew J. (2008). Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire. I.B.Tauris. pp. 1–281. ISBN 9780857716613.
- Savory, Roger (2007). Iran under the Safavids. Cambridge University Press. pp. 1–288. ISBN 978-0521042512.
- Roemer, H.R. (1986). "The Safavid period". The Cambridge History of Iran, Volume 5: The Timurid and Safavid periods. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 189–351. ISBN 9780521200943.
- Haneda, Masashi (1989). The Evolution of the Safavid Royal Guard. Iranian Studies. Vol. 22. Journal of Near Eastern Studies, vol. 22, no. 2/3. pp. 57–85. doi:10.1080/00210868908701731. ISBN 0857731815. JSTOR 4310668.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Floor 2001, p. 159.
- ↑ Floor 2001, p. 160.
- ↑ Floor 2001, p. 161.
- ↑ «ARMY iii. Safavid Period». ص. The shah had a royal bodyguard of qūṛčīs (Mongolian “archer”) whose origin goes back to the Mongol period٫ The qūṛčīs were, in theory, recruited from among the principal gezelbāš tribes and received their pay directly from the royal treasury٫ Although the qūṛčīs had been recruited from the qezelbāš tribes and in that sense had constituted an indispensable element of the tribal confederation which characterized Safavid society in the period preceding the reign of Shah ʿAbbās, one should not confuse that regular corps with the qezelbāš.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Haneda 1989.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Haneda 1986.
- ↑ Blow 2009.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ Floor 2001.