در زبانشناسی، سرگروه (به انگلیسی: head) یا هسته (به انگلیسی: nucleus) برای یک گروه (عبارت)، واژهای است که تعیین کننده ی رده نحوی آن گروه است. برای مثال، سرگروه گروه اسمی «آب گرم درحال جوش»، اسم «آب» است.[۱]
به صورت مشابه، سرگروه یک ترکیب، ستاک (بن یا ریشه) ای است که تعیین کننده رده معنایی آن ترکیب است. برای مثال، سرگروه ترکیب اسمی «کیفدستی»، واژه «کیف» است، زیرا کیفدستی یک کیف است و نه یک دست.[۱]
عناصر دیگر یک گروه یا ترکیب، سرگروه را اصلاح می کنند. از این رو این عناصر وابستههای سرگروه اند.[۱]
گروهها و ترکیبهای سرگروه دار، مرکزدرون (endocentric) نام دارند، درحالیکه گروهها و ترکیبهای مرکزبرون(exocentric) (بدون سرگروه) اگر موجود باشند، سرگروه ندارند.[۲]
اهمیت اصلی سرگروهها در تعیین جهت شاخهبندی (Branching) است:[۲]
- گروههایی که سرگروه آنها در ابتدا قرار دارد، راست شاخه اند.
- گروههایی که سرگروه آنها در آخر است، چپ شاخه اند.
- گروههایی که سرگروه آنها در وسط قرار دارد، ترکیبی از شاخهبندی راست و چپ اند.
مثال
[ویرایش]گروه های زیر را تصور کنید:
راهکار شناسایی
[ویرایش]- سرگروههای گروه ها می توانند از طریق آزمون سازه (constituency tests) تعیین گردند.
- برای مثال، جایگزینی یک واژه منفرد در محل گروه big red dog نیازمند آن است که جایگزین شونده یک اسم(یا ضمیر) باشد و نه یک صفت.[۲]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ For a good general discussion of heads, see Miller (2011:41ff.). However, take note Miller miscites Hudson's (1990) listing of Zwicky's criteria of headhood as if these were Matthews'.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ "Head (linguistics)". Wikipedia (به انگلیسی). 2019-02-13.
- ↑ Discerning heads from dependents is not always easy. The exact criteria that one employs to identify the head of a phrase vary, and definitions of "head" have been debated in detail. See the exchange between Zwicky (1985, 1993) and Hudson (1987) in this regard.