خشونت سیاسی اشاره به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی دارد.[۲] این خشونت میتواند توسط یک دولت علیه دولت دیگر (جنگ)، یک دولت علیه غیرنظامیها یا بازیگران غیردولتی (ناپدید شدن قهری، جنگ روانی، وحشیگری پلیس، قتل هدفمند، شکنجه، پاکسازی قومی، نسلکشی)، یک بازیگر غیردولتی خشن علیه دولت یا غیرنظامیها (آدمربایی، قتل هدفمند، تروریسم، شکنجه، جنگ روانی، جنگ چریکی) باشد.[۳][۴] خشونتهای دارای انگیزه سیاسی که توسط بازیگران غیردولتی خشن علیه دولت (قیام، شورش، خیانت یا کودتا) یا دیگر بازیگران غیردولتی یا مردم غیرنظامی انجام میشود نیز جزو اشکال خشونت سیاسی است.[۲][۳][۴] ترک فعلهایی که توسط حکومتها انجام میشود مانند اقدام نکردن جهت جلوگیری از قحطی نیز میتواند خشونت سیاسی محسوب شود.
به واسطه عدم تقارن میان توان یک دولت و یک بازیگر غیردولتی تنشها میان طرفین سریعاً تبدیل به جنگ نامتقارن میشود و طرفین اقدام به جنگ چریکی و ترور میکنند.[۲][۳][۴] در این خشونتها ممکن است غیرنظامیها یا دیگر اهداف غیر رزمی نیز هدف واقع شوند.[۵] مردم ممکن است به صورت دستهجمعی براساس این تصور که بخشی از یک گروه اجتماعی، قومی، مذهبی یا سیاسی هستند هدف قرار بگیرند[۵] یا به صورت انفرادی به خاطر مبارزه با یک گروه یا کمک به یک گروه مورد هدف واقع شوند.[۵][۶]
بسیاری از گروهها و افراد دارای انگیزههای ستیزهجویانه، شورشگرانه، افراطی و بنیادگرایانه اعتقاد دارند که نظام سیاسی مستقر به خواستهای آنها توجهی ندارد[۷] و تنها راه تغییر وضعیت مطابق با جهانبینی سیاسی و مذهبی آنها توسل به خشونت است. به همین سبب هم توسل به خشونت از جانب این گروهها نه تنها موجه بلکه ضروری است.[۵][۸][۹][۱۰] همچنین بسیاری از دولتها در سرتاسر جهان اعتقاد دارند با استفاده از خشونت و ایجاد رعب میتوانند مردم خود را به اطاعت وادارند. به علاوه دولتها از زور جهت مقابله با تهدیدات خارجی یا مجبور کردن دولتهای دیگر به تسلیم و اطاعت بهره میبرند.[۱۱][۱۲]
گونهها
خشونت سیاسی دارای گونههای گوناگونی است و به همین سبب در علوم سیاسی از چارچوبی استفاده میشود که انواع این خشونت را براساس بازیگران آن مشخص میکند: خشونت میان بازیگران غیردولتی، خشونت یک طرفه که از جانب دولت علیه غیرنظامیان اعمال میشود و آخرین دسته نیز خشونت میان دولتها است.
خشونت میان بازیگران غیردولتی
در این خشونت بازیگران غیردولتی بدون آنکه نیروهای امنیتی دولت مستقر نقش مستقیمی داشته باشند با یکدیگر درگیر میشوند.[۱۳]
درگیری قومی
درگیری قومی به معنی وضعیتی است که در آن میان قومیتها درگیری رخ میدهد. در درگیریهای قومی ممکن است گاهی یکی از طرفین از حمایت رسمی یا غیررسمی دولت برخوردار باشد یا یک گروه خاص مورد هدف دولت قرار بگیرد. همچنین ممکن است دولت در درگیری میان قومها دخالتی نداشته باشد یا حتی برای میانجیگری میان آنها تلاش نیز بکند.
خشونت یک جانبه از سوی بازیگران غیردولتی
تروریسم
تروریسم ممکن است در تنش میان دولت و یک بازیگر غیردولتی یا میان بازیگر غیردولتی و اهداف دیگر مانند تیراندازی در دفتر شارلی ابدو رخ دهد.
تعریف تروریسم به صورت دقیق و قطعی وجود ندارد اما وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا دربارهٔ آن گفته است: «تروریسم استفاده برنامهریزی شده از خشونت غیرقانونی یا تهدید به خشونت غیرقانونی جهت القای ترس؛ با هدف ارعاب یا اجبار دولتها یا جوامع در پیگیری اهدافی است که عموماً سیاسی، مذهبی یا ایدئولوژیک هستند.»[۱۴] البته باید توجه داشت که دولتها از برچسب تروریسم استفاده میکنند تا همه اعمال دشمنان خود را شیطانی جلوه دهند و در عین حال خشونت به کار رفته توسط خود را تحت عنوان خشونت قانونی نمایان سازند.[۱۵]
خشونت یک جانبه از سوی دولت
استفاده از گروه مسلح سازمان یافته اعم از اینکه دولتی یا غیردولتی باشد و منجر به مرگ غیرنظامیان شود یک طرفه تلقی میگردد. براساس پروژه گزارش امنیت انسانی آن خشونتی که در طی یک سال توسط یک گروه منجر به مرگ حداقل ۲۵ غیرنظامی شود جزو خشونتهای یک طرفه ثبت میشود.[۱۳]
نسلکشی
نسلکشی را نابودی عمدی و سیستماتیک یک گروه قومی، نژادی، دینی یا ملی به صورت جزئی یا کلی دانستهاند.[۱۶] البته پیرامون اینکه کشتار چه تعداد انسان میتواند موجب رسیدن به حد «جزئی» شود محل بحثهای فراوانی است.[۱۷] نسلکشی عمدتاً با حمایت آشکار یا نهان دولتی انجام میشود که در حوزه قدرت آنها در حال رخ دادن است. هولوکاست یکی از مشهورترین نمونههای نسلکشی در تاریخ است.
شکنجه
شکنجه عملی است که با هدف وارد کردن درد شدید (اعم از جسمی یا روانی) جهت تنبیه، انتقام، تخلیه اطلاعاتی، اعتراف یا صرفاً از روی خشونت انجام میشود. این عمل امروزه در حقوق بینالملل و قوانین داخلی بسیاری از کشورها ممنوع میباشد. مصونیت از شکنجه یکی از حقهای بشری است که در ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد تأکید واقع شده است. امضاکنندگان کنوانسیون سوم و چهارم ژنو ضمن این اسناد پذیرفتهاند که از شکنجه علیه اسرا جنگی استفاده نکنند. این ممنوعیتهای جهانی و ممنوعیتهای داخلی پیرامون شکنجه ناشی از این اتفاق نظر است که شکنجه و بدرفتاری غیراخلاقی و ناکارآمد هستند.[۱۸] سازمانهایی مانند عفو بینالملل و شورای بینالمللی توانبخشی برای قربانیان شکنجه به نظارت وضعیت شکنجه و بدرفتاری با انسانها در کشورها و بخشهای گوناگون جهان مشغول هستند.[۱۹] عفو بینالملل بیان میدارد که ۸۱ دولت در جهان از شکنجه استفاده میکنند که در این میان تعدادی حتی این رفتار خود را پنهان نکرده و به صورت واضح دست به آن میزنند.[۲۰]
اعدام
منظور از اعدام در اینجا اشاره به حکم اعدامی است که یک دولت برای مجازات یک شخص جهت انجام جرمی صادر میکند و قتل فراقضایی که در آن فرد بدون انجام فرآیندهای قضایی اعدام میشود را در برنمیگیرد. براساس گزارش عفو بینالملل در سال ۲۰۱۰ میلادی ۶۷ کشور اقدام به صدور مجازاتهای اعدام میکردند که از این تعداد ۲۳ کشور این مجازات را اعمال نیز مینمودند. بیشترین شیوههای اعدام در حال حاضر عبارتند از گردنزنی، خفه کردن، تیرباران، صندلی الکتریکی و تزریق کشنده.[۲۱]
قحطی
قحطی میتواند به دلیل ارسال منابع به مناطق دیگر، وادار کردن مردم به اطاعت، خالی کردن یک منطقه از جمعیت سرکش یا غیرقابل اعتماد آغاز شود یا قحطیهای موجود به این بهانه ادامه یابد.[۲۲][۲۳][۲۴]
وحشیگری پلیس
وحشیگری پلیس که یکی از اشکال خشونت سیاسی است را میتوان اینگونه توصیف کرد: «نقض حقوق شهروندی در زمانی که پلیس اقدام به اعمال زور بیش از حدی میکند که نسبت به یک غیرنظامی بیش از حد ضروری است.»[۲۵][۲۶]
خشونت میان دولت و بازیگر غیردولتی
این حالت در وضعیتی رخ میدهد که حداقل یکی از طرفهای درگیر دولت است.[۱۳]
قیام
قیام به معنی یک خیزش خشن علیه دولت مستقر است.[۲۷][۲۸] این وضعیت عموماً ناشی از نارضایتیهای سیاسی، مذهبی یا اجتماعی است که از نابرابری یا به حاشیه رانده شدن نشات میگیرد.
شورش
شورش را میتوان یک اغتشاش خشونتآمیز توسط گروهی از افراد توصیف کرد که جهت اعتراض به اشتباهات یا بی عدالتیهای مشهود شکل میگیرد. این دلایل میتواند شامل مسائل متعددی از فقر و بیعدالتی تا بیکاری و سرکوب حکومتی را شامل شود. شورشیان خود را به صورتهای گوناگونی نشان میدهند اما رایجترین وجه آن آسیب رساندن به اموال است. یکی از مشخصههای اصلی شورش پیشبینیناپذیری آن و ناشناس بودن عوامل شرکت کننده در آن است که این عوامل باعث میشود دولتها در شناسایی عوامل شورش بسیار ناتوان باشند.[۲۹]
شورشها در چارچوبهای مختلفی تحلیل شدهاند که جدیدترین آن مدل سرخوردگی-پرخاشگری است که براساس آن پرخاشگری مشهود در بسیاری از شورشها نتیجه مستقیم ناامیدی گروهی از مردم از جنبههایی از زندگیشان است. شورش گسترده و طولانیمدت میتواند منجر به قیام یا انقلاب شود. بعضی از رایجترین انواع شورش عبارتند از شورش نژادی، شورش زندان و شورش ورزشی.
انقلاب
در علوم سیاسی انقلاب به تغییر بنیادین و تقریباً ناگهانی قدرت و ساختار سیاسی گفته میشود که در اثر شوریدن مردم بر دولت به دلیل وجود سرکوب یا بی کفایتی سیاسی رخ میدهد.[۳۰]
در هنگام انقلابها خشونت سیاسی بسیار رایج است[۳۱][۳۲] و از آن جهت رسیدن به اهداف انقلابی و به چالش کشیدن وضع موجود استفاده میشود.
جنگ داخلی
جنگ داخلی یک درگیری مسلحانه در درون یک کشور میان گروههای سازمانیافته است. در مواردی نیز این درگیری میان دو کشوری رخ میدهد که پیشتر جزوی از یک کشور بودند. در این درگیری هدف طرفین میتواند تصرف سرزمینهای طرف مقابل یا براندازی دولت باشد.
پادشورشگری
پادشورشگری که یکی از اشکال خشونت سیاسی است به معنی گسترهای از اعمال است که توسط دولت مستقر در یک کشور جهت مهار یا سرکوبی شورشی که در حال رخ دادن است انجام میگیرد.[۳۳] در بحث پادشورشگری دکترینها، تئوریها و تاکتیکهای مختلفی مورد بحث قرار گرفتهاند که هدف همگی آنها حفاظت از اقتدار دولت و کاهش یا نابودی قدرت شورشیان است. از آنجایی که تمایز میان شورشیان، طرفداران غیر رزمی آنها و جمعیت امری سخت یا حتی ناممکن است عملیاتهای پادشورش غالباً بسیار گیجکننده است.
خشونت انتخاباتی
خشونت انتخاباتی شامل هرگونه اقدام یا تهدید به زور، ارعاب یا آسیب فیزیکی است که جهت تأثیرگذاری بر روند انتخاباتی یا در چارچوب رقابت انتخاباتی رخ میدهد.[۳۴][۳۵] از این خشونت جهت تأخیر، اخلال، نابودی آرا یا اعتراض به انتخابات یا سرکوب اعتراض به انتخابات استفاده میشود.
جنگ میان دولتها
جنگ به معنی یک درگیری سازمان یافته، مسلحانه و غالباً ادامهدار میان دولتها، ملتها یا طرفهای دیگر[۳۶][۳۷]است که با خشونت زیاد، اختلال اجتماعی و معمولاً تلفات زیاد شناخته میشود.[۳۶] جنگ را باید به عنوان یک درگیری مسلحانه حقیقی، عمدی و گسترده میان جوامع سیاسی درک کرد که به همین سبب نوعی خشونت سیاسی نیز محسوب میشود.[۳۸]
روندها
پژوهشها و آمارهای مختلف نشان میدهند که خشونت در سطح جهانی از هنگام جنگ جهانی دوم تاکنون رو به کاهش گذاشته است.[۲۸][۳۹] برای مثال عامل تلفات جنگی که یکی از ابزارهای اصلی سنجش شدت درگیریهای مسلحانه است از سال ۱۹۳۶ تاکنون کاهشی بوده است.[۴۰] یک سنجه دیگر یعنی تعداد درگیریهای داخلی نیز از هنگام پایان جنگ سرد تاکنون کاهشی بوده است.[۲۸]
البته این نظر در سالهای اخیر مورد انتقاد جدی به خصوص در مورد معیارهای مورد استفاده و مبناهای آماری قرار گرفته است. درگیریهای گروههای جهادی فراملی در سالهای پس از ۲۰۱۰ موجب افزایش خشونتها شده است[۴۰] و تعداد درگیریهای فعال ثبت شده در بازه ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ میلادی نشان دهنده بیشترین آمار درگیری است.[۴۱]
روندهای بلندمدت
آمار تلفات جنگها پس از جنگ جهانی دوم تاکنون کاهشی بوده است.[۲۸] با این حال نوساناتی در این کاهش وجود دارد که با جنگهایی مانند جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ ایران و عراق و جنگ شوروی در افغانستان به اوج میرسد.[۴۲] همچنین تحلیل آماری بلندمدت نشان میدهد که این الگو با توجه به تنوع موجود در مجموعه دادههای بلندمدت جنگهای تاریخی غیرعادی نیست و نتیجهگیری از روند نزولی زودهنگام است.[۴۳]
مرکز صلح سیستماتیک گزارش میدهد که درگیریهای مسلحانه پس از جنگ جهانی دوم در ایام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوج خود بود.[۴۴] اما با پایان جنگ سرد این درگیریها کاهش یافت و طی سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۵ میلادی درگیریهای خشونتبار در سرتاسر جهان ۴۰ درصد کاهش یافت.[۲۸]
سایر مجموعه دادهها در مورد خشونت سیاسی نیز روندهای مشابهی را نشان میدهد. برنامه دادههای درگیری اوپسالا که یک نهاد دیگر در حوزه جمعآوری دادههای درگیریهای مسلحانه است نیز بیان میدارد که تعداد این درگیریها از پایان جنگ سرد تاکنون کاهشی بوده است.[۴۵]
استیون پینکر در کتاب فرشتگان بهتر طبیعت ما بیان میکند که این کاهش خشونت نه یک روند ۶۰ ساله که روندی هزارساله است.[۴۶]
با این حال مشاهدات نشان میدهد که درگیریهای مسلحانه موجب افزایش خشونتهای سیاسی در آفریقا و خاورمیانه شده است[۴۴][۴۷] و پژوهشهای برنامه دادههای درگیری اوپسالا روند رو به افزایش درگیریهای بینالمللی شده را نشان میدهد. درگیریهایی که در آن یک دولت با یک گروه داخلی درگیر است اما طرفهای خارجی نیز در آن دخالت میکنند.[۴۵][۴۷]
نقدها
گروهی از پژوهشگران در نقد روندی که معتقد است خشونت جهانی در حال کاهش است به این مسئله اشاره دارند که اتکا صرف بر میزان تلفات نظامی میتواند گمراه کننده باشد.[۴۸]
تانیشا فضل در این مورد بیان میدارد که کاهش تلفات به دلیل پیشرفتهای پزشکی است و درگیری که یک سده پیش ممکن بود ۱۰۰۰ نفر تلفات داشته باشد امروز یقیناً تلفات کمتری را ایجاد میکند. به همین سبب نیز اگر از کاهش تلفات نتیجه گرفته شود که میزان خشونت در سطح جهانی کاهش داشته است این تحلیل دقیق نیست.[۴۸][۴۹]
بیر برائومولر نیز اعتقاد دارد که میزان مرگ سرانه آماری بی ربط و گمراه کننده است که نمیتواند به ما نشان دهد جنگها چگونه رخ میدهند.[۵۰] کاهش میزان مرگ و میر ناشی از جنگ میتواند به این معنی باشد که رشد جمعیت از میزان تلفات ناشی از جنگها پیشی گرفته است یا به زبان ساده اینکه مردم کمتری در معرض مرگ ناشی از خطرات جنگ قرار دارند[۵۰]اما به جای این مسئله ما باید میل دولتها برای جنگافروزی را بسنجیم. برائومولر برای این منظور از سنجه جدیدی به نام «استفاده از زور» نام میبرد که منظور از آن رسیدن به مرحله ۴ در مقیاس ۵ درجهای همبستگی جنگهای نظامی شده است. او دریافت که میزان استفاده از زور از ۱۸۰۰ میلادی تا هنگام جنگ جهانی اول ثابت بوده اما پس از آن افزایش داشته است.[۵۰]
برائومولر شاخص دیگری به نام «استفاده از نیرو در هر دوگانه مرتبط» را نیز معرفی میکند که منظور از آن استفاده از زور مبان دو کشور همسایه یا یک کشور با دیگر ابرقدرتها است.[۵۰] این شاخص نشان میدهد که میزان درگیریها طی ۲۰۰ سال گذشته ثابت بوده است و و نشانهای از کاهش آن پس از جنگ جهانی دوم دیده نمیشود.[۵۰]
منابع
- ↑ McSherry, J. Patrice (2010). "Part 2: The Mechanisms of Violence – Chapter 5: "Industrial repression" and Operation Condor in Latin America". In Esparza, Marcia; Huttenbach, Henry R.; Feierstein, Daniel (eds.). State Violence and Genocide in Latin America: The Cold War Years. Routledge Critical Terrorism Studies (1st ed.). London and New York: Routledge. p. 107. ISBN 978-0-415-49637-7. OCLC 1120355660.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ Bardall, Gabrielle; Bjarnegård, Elin; Piscopo, Jennifer M. (November 2020). "How is Political Violence Gendered? Disentangling Motives, Forms, and Impacts". Political Studies. SAGE Publications on behalf of the Political Studies Association. 68 (4): 916–935. doi:10.1177/0032321719881812. ISSN 1467-9248. LCCN 2008233815. OCLC 1641383. S2CID 213536755.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Miller, Martin A. (2022). "The Dynamics of Entangled Political Violence: From the Greensboro Massacre (1979) to the War on Terror (2001)". In Larres, Klaus; Hof, Tobias (eds.). Terrorism and Transatlantic Relations: Threats and Challenges. Security, Conflict, and Cooperation in the Contemporary World (SCCCW). Cham, Switzerland: Palgrave Macmillan. pp. 33–42. doi:10.1007/978-3-030-83347-3_3. ISBN 978-3-030-83347-3. S2CID 244740339.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Stepanova, Ekaterina (2008). Terrorism in Asymmetrical Conflict: Ideological and Structural Aspects (PDF). SIPRI Research Report. Vol. 23. Oxford and New York: Oxford University Press. doi:10.1037/e549992011-001. ISBN 978-0-19-953356-5. OCLC 912414984. S2CID 142573156. Archived (PDF) from the original on 28 February 2022. Retrieved 8 March 2022.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ Rossi, Federica (April 2021). Treiber, Kyle (ed.). "The failed amnesty of the 'years of lead' in Italy: Continuity and transformations between (de)politicization and punitiveness". European Journal of Criminology. Los Angeles and London: SAGE Publications on behalf of the European Society of Criminology. 20 (2): 381–400. doi:10.1177/14773708211008441. ISSN 1741-2609. S2CID 234835036.
The 1970s in Italy were characterized by the persistence and prolongation of political and social unrest that many Western countries experienced during the late 1960s. The decade saw the multiplication of far-left extra-parliamentary organizations, the presence of a militant far right movement, and an upsurge in the use of politically motivated violence and an upsurge in the use of repressive measures by a state. The increasing militarization and the increasing use of political violence, from sabotage and damage to property, to kidnappings and targeted assassinations, were justified by left-wing groups both as necessary means to achieve a revolutionary project and as defences against the threat of a neo-fascist coup.
- ↑ Balcells, Laia; Stanton, Jessica A. (May 2021). Levi, Margaret; Rosenblum, Nancy L. (eds.). "Violence Against Civilians During Armed Conflict: Moving Beyond the Macro- and Micro-Level Divide". Annual Review of Political Science. Annual Reviews. 24 (1): 45–69. doi:10.1146/annurev-polisci-041719-102229. ISSN 1545-1577. LCCN 98643699. OCLC 42836185. S2CID 229425267.
- ↑ Galland, Olivier (2020). "Religious Radicalism: from Absolutism to Violence". In Galland, Olivier; Muxel, Anne (eds.). Radical Thought among the Young: A Survey of French Lycée Students. Youth in a Globalizing World. Vol. 11. Translated by Hamilton, Peter. Leiden and Boston: Brill Publishers. pp. 24–62. doi:10.1163/9789004432369_003. ISBN 978-90-04-43236-9. ISSN 2212-9383. S2CID 234647465.
- ↑ Fox, Jonathan (2021). "Chapter 1: FUNDAMENTALIST EXTREMISM AND POLITICS". In Mathew, Mathews; Tay, Melvin (eds.). Religion and Identity Politics: Global Trends and Local Realities. Singapore: World Scientific. pp. 3–26. doi:10.1142/9789811235504_0001. ISBN 978-981-123-551-1. S2CID 237868169.
- ↑ van Prooijen, Jan-Willem; Kuijper, Sophia M.H.C. (June 2020). Colin, Cooper (ed.). "A comparison of extreme religious and political ideologies: Similar worldviews but different grievances". Personality and Individual Differences. Elsevier. 159 (109888): 109888. doi:10.1016/j.paid.2020.109888. ISSN 0191-8869. LCCN 85647765. OCLC 04965018. S2CID 213954640.
- ↑ Schoenberger, Robert A. (September 1968). "Conservatism, Personality, and Political Extremism". American Political Science Review. Cambridge and New York: Cambridge University Press on behalf of the American Political Science Association. 62 (3): 868–877. doi:10.2307/1953436. ISSN 1537-5943. JSTOR 1953436. LCCN 08009025. OCLC 805068983. S2CID 144097887.
- ↑ Valentino, Benjamin A. (May 2014). Levi, Margaret; Rosenblum, Nancy L. (eds.). "Why We Kill: The Political Science of Political Violence against Civilians". Annual Review of Political Science. Annual Reviews. 17 (1): 89–103. doi:10.1146/annurev-polisci-082112-141937. ISSN 1545-1577. LCCN 98643699. OCLC 42836185. S2CID 154287162.
- ↑ Cohan, John A. (January 2006). "Necessity, Political Violence, and Terrorism" (PDF). Stetson Law Review. Gulfport, Florida: Stetson University College of Law. 35 (3): 903–982. Archived (PDF) from the original on 28 February 2022. Retrieved 8 March 2022.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ Human security report 2013: the decline in global violence: evidence, explanation, and contestation (PDF). Vancouver: Human Security Research Group, Simon Fraser University. 2014. ISBN 978-0-9917111-1-6. Retrieved 18 August 2021.
- ↑ "Terrorism". U.S. Fire Administration. 21 August 2020. Retrieved August 17, 2021.
- ↑ Schmid, Alex Peter; Jongman, A. J. (2005). Political terrorism: a new guide to actors, authors, concepts, data bases, theories, and literature (Reprint, revised ed.). New Brunswick, NJ: Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-0469-1.
- ↑ Funk, T. Marcus (2010). Victims' Rights and Advocacy at the International Criminal Court. Oxford, England: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-973747-5.
- ↑ What is Genocide? بایگانیشده در ۲۰۰۷-۰۵-۰۵ توسط Wayback Machine McGill Faculty of Law (McGill University)
- ↑ "Torture and Ill-Treatment in the 'War on Terror'". Amnesty International. 2005-11-01. Retrieved 2008-10-22.
- ↑ Amnesty International Report 2005 بایگانیشده در ۲۰۰۵-۰۶-۰۱ توسط Wayback Machine Report 2006
- ↑ "Report 08: At a Glance". Amnesty International. 2008. Archived from the original on July 8, 2008. Retrieved 2008-10-22.
- ↑ "The Death Penalty in 2010". Amnesty International. Retrieved 22 November 2011.
- ↑ "Famine Is Being Used as a Weapon of War in Syria". VICE. 2014-01-30. Retrieved 20 April 2016.
- ↑ Peter Beaumont (2002-11-10). "Famine becomes Mugabe weapon". the Guardian. Retrieved 20 April 2016.
- ↑ Rana Mitter (2013). China's War with Japan, 1937–1945: The Struggle for Survival. London: Allen Lane. p. 268.
- ↑ "Police Brutality Law & Legal Definitions". uslegal.com. Retrieved 2011-11-20.
- ↑ Chevigny, P. (2008). "Police Brutality", In Encyclopedia of Violence, Peace and Conflict. oxford: Elsevier Science and Technology, 2008.
- ↑ Boswell, Terry; Dixon, William J. (1990). "Dependency and Rebellion: A Cross-National Analysis". American Sociological Review. 55 (4): 540–559. doi:10.2307/2095806. ISSN 0003-1224. JSTOR 2095806.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ ۲۸٫۴ Kasfir, Nelson (2015), Arjona, Ana; Kasfir, Nelson; Mampilly, Zachariah (eds.), "Rebel Governance – Constructing a Field of Inquiry: Definitions, Scope, Patterns, Order, Causes", Rebel Governance in Civil War, Cambridge University Press, p. 24, ISBN 978-1-107-10222-4 خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:0» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Wada, George, and James C. Davies. "Riots and Rioters". The Western Political Quarterly 10.4 (1957): 864–874. Web...
- ↑ The New Fontana Dictionary of Modern Thought Third Edition (1999), Allan Bullock and Stephen Trombley, Eds. pp. 754–46
- ↑ Buchanan, Allen (2017). "Revolution". In Zalta, Edward N. (ed.). The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Fall 2017 ed.). Retrieved 18 August 2021.
This spiral of strategic violence is not merely a theoretical possibility: some of the leading empirical work on revolutions indicates that it is typical of the revolutionary environment.
- ↑ Weede, Erich; Muller, Edward N. (1998). "Rebellion, Violence and Revolution: A Rational Choice Perspective". Journal of Peace Research. 35 (1): 43–59. doi:10.1177/0022343398035001004. JSTOR 425230. S2CID 145655409.
- ↑ An insurgency is a rebellion against a constituted authority (for example an authority recognized as such by the United Nations) when those taking part in the rebellion are not recognized as belligerents (Oxford English Dictionary second edition 1989 "insurgent B. n. One who rises in revolt against constituted authority; a rebel who is not recognized as a belligerent.")
- ↑ UNDP. 2009. "Elections and Conflict Prevention: A Guide to Analysis, Planning and Programming,"p. 4.
- ↑ Fjelde, Hanne; Höglund, Kristine (۲۰۲۱). "Introducing the Deadly Electoral Conflict Dataset (DECO)". Journal of Conflict Resolution (به انگلیسی). ۶۶: ۱۶۲–۱۸۵. doi:10.1177/00220027211021620. ISSN 0022-0027.
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ "American Heritage Dictionary: War". Thefreedictionary.com. Retrieved 2011-01-24.
- ↑ "Merriam Webster's Dictionary: War". Merriam-webster.com. 2010-08-13. Retrieved 2011-01-24.
- ↑ Lazar, Seth (2020). "War". In Zalta, Edward N. (ed.). The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Spring 2020 ed.). Retrieved 18 August 2021.
- ↑ Goldstein, Joshua (2012). Winning the War on War: The Decline of Armed Conflict Worldwide. Penguin. ISBN 978-0-452-29859-0.
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Cederman, Lars-Erik; Pengl, Yannick (May 21, 2019). Global Conflict Trends and their Consequences (PDF). ETH Zürich. Retrieved 19 August 2021.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامÖberg
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Roser, Max (2016). "War and Peace". Our World in Data. Retrieved 19 August 2021.
- ↑ Cunen, Céline; Hjort, Nils Lid; Nygård, Håvard Mokleiv (March 2020). "Statistical sightings of better angels: Analysing the distribution of battle-deaths in interstate conflict over time". Journal of Peace Research. 57 (2): 221–234. doi:10.1177/0022343319896843. hdl:10852/81342. S2CID 209475457. Retrieved 19 August 2021.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ "Conflict Trends".
See "Figure 3: Global Trends in Armed Conflict, 1946-2019"
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ "Definitions - Department of Peace and Conflict Research - Uppsala University, Sweden". www.pcr.uu.se.
- ↑ Pinker, Steven (2011). The Better Angels of Our Nature. Viking. ISBN 978-0-670-02295-3.
- ↑ ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ Pettersson, Therése; Wallensteen, Peter (July 2015). "Armed conflicts, 1946–2014". Journal of Peace Research. 52 (4): 536–550. doi:10.1177/0022343315595927. S2CID 117599247.
- ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ Fazal, Tanisha. "The reports of war's demise have been exaggerated". The Washington Post.
- ↑ Fazal, Tanisha (Summer 2014). "Dead Wrong? Battle Deaths, Military Medicine, and Exaggerated Reports of War's Demise". International Security. 39: 95–125. doi:10.1162/ISEC_a_00166. S2CID 51694202.
- ↑ ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ ۵۰٫۲ ۵۰٫۳ ۵۰٫۴ الگو:Cite SSRN
پیوند به بیرون
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png)