حافظه فرهنگی (به انگلیسی: Cultural memory) مفهومی است که بهشدت از انسانشناسی اجتماعی اروپا، بهویژه آلمانی و فرانسوی، استفاده میکند. در دنیای انگلیسیزبان به خوبی تثبیت نشده است. این فرض میکند که حافظه تنها یک تجربه فردی و خصوصی نیست، بلکه بخشی از حوزه گروهی است که هم آینده و هم درک ما از گذشته را شکل میدهد. این موضوع هم در تاریخنگاری (پییر نورا، ریچارد تردیمن) و هم در مطالعات فرهنگی (مانند سوزان استوارت) تبدیل شده است. اینها به ترتیب بر فرایند حافظه فرهنگی (تاریخنگاری) و مفاهیم و موضوعات آن (مطالعات فرهنگی) تأکید دارند.
دو مکتب فکری پدید آمده است: یکی بیان میکند که زمان حال درک ما از گذشته را شکل میدهد، در حالی که دیگری فرض میکند که گذشته بر رفتار حال ما تأثیر میگذارد.[۱][۲] با این حال، (بهویژه توسط گای بینر) اشاره شده است که این دو رویکرد لزوماً متقابل همدیگر نیستند.[۳]
منابع
- ↑ Schwartz, Barry. 1991. "Social Change and Collective Memory: The Democratization of George Washington." American Sociological Review 56: 221-236
- ↑ Schwartz, B. (2010). 'Culture and Collective Memory: Two Comparative Perspectives'. In. Hall, J. R. ; Grindstaff, L. and Lo, M-C. Handbook of Cultural Sociology. London: Routledge.
- ↑ Guy Beiner, Remembering the Year of the French: Irish Folk History and Social Memory (University of Wisconsin Press, 2007, pp. 29-30.