زینب بنت جحش | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۵۹۱ میلادی، مکه(۳۱ سال قبل از هجرت) |
درگذشت | ۶۴۰ میلادی مدینه |
آرامگاه | قبرستان بقیع |
ملیت | عربستانی |
دوره | صدر اسلام |
همسر(ها) | اولین شوهر نامعلوم (۶۲۲ میلادی)، زید بن حارثه (طلاق)، محمد پسر عبدالله |
والدین | جحش بن ریاب، امیمه بنت عبد المطلب |
زینب دختر جَحش (به عربی: زينب بنت جحش) از زنان محمد بود.[الف] مادرش امیمه بنت عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بود. وی دختر عمه محمد بود که محمد او را به ازدواج پسرخوانده اش زید پسر حارثه درآورد. زید بن حارثه قبلاً بردهٔ محمد بود، سپس محمد آزادش کرد و او را به فرزندخواندگی خود پذیرفت. پس از آن زینب از زید طلاق گرفت و محمد با او ازدواج کرد.
ازدواج (ها)
ازدواج اول
احتمالا ازدواج اول زینب قبل از اسلام بود. نام شوهر اول او در تاریخ مشخص نیست، اما ذکر شده است که وی در زمان هجرت در سال 622 میلادی از دنیا رفته است.زینب که مسلمان شده بود در هجرت همراه برادرش عبدالله تا مدینه در آن زمان بود
ازدواج با زید
در حدود سال 625، محمد زینب را برای ازدواج با پسر خواندهاش ، زید بن حارثه، پیشنهاد کرد . زید در قبیله کلب به دنیا آمده بود اما در کودکی توسط تاجران برده ربوده شده بود. او را به برادرزاده خدیجه بنت خویلد فروخته بود که به نوبه خود او را به عنوان هدیه به شوهرش محمد هدیه داده بود. پس از چند سال، محمد زید را از بند خارج کرد و او را به فرزندی پذیرفت. زینب که از سوی برادرش عبدالله حمایت میشد، ابتدا این پیشنهاد را رد کرد.او احتمالاً تلویحاً گفته است که موقعیت اجتماعی او بسیار بالا است که به او اجازه نمی دهد با یک برده سابق ازدواج کند. هنگامی که محمد آیه جدیدی از قرآن را اعلام کرد
و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد هنگامی که خدا و پیامبرش کاری را حکم کنند برای آنان در کار خودشان اختیار باشد؛ و هرکس خدا و پیامبرش را نافرمانی کند یقیناً به صورتی آشکار گمراه شده است
— (احزاب ۳۶)
زینب پذیرفت و با زید ازدواج کرد.
طلاق از زید و ازدواج با محمد
(طبق مرجع : ویکی پدیای انگلیسی) داستانی که توسط دانشمندان مسلمان رد شد، اما توسط مورخان قرن نهم، ابن سعد و طبری به اشتباه مطرح شد، این بود که محمد از خانه زید بازدید کرد. پرده پوست مویی که به عنوان درب ورودی زید عمل می کرد کنار رفت و به طور اتفاقی زینب را دید و به محمد گفت که زید در خانه نیست، اما از او استقبال می شود. با این حال او وارد نشد. با خود ندا داد: الحمدلله که دلها را برمیگرداند! و سپس رفت وقتی زید به خانه آمد، زینب ماجرا را به او گفت. زید نزد محمد رفت و گفت: پیغمبر من خبر زیارت تو را شنیده ام، شاید تو زینب را می ستایی، پس او را طلاق می دهم. محمد پاسخ داد: نه، از خدا بترس و همسرت را نگهدار. برخی از مخالفان ، برای تخریب محمد ، علت جدایی زید و زینب را تمایل محمد به زینب بیان کردند و داستانی نیز در این خصوص رواج دادند که تفاوتهایی نیز دارد. این داستانها از سوی دانشمندان مسلمان رد شده است، عمدتاً به دلیل نداشتن هر گونه سند روایت، ثبت آن پس از 300 سال و عدم وجود کامل آن از هر حدیث صحیح . برخی از مفسران بیهوده دانسته اند که محمد یک روز پس از آشنایی با زینب، ناگهان از زیبایی زینب آگاه شود. زینب پسر عموی محمد بود. اگر جمال او دلیل ازدواج محمد با او بود، در وهله اول خودش با او ازدواج می کرد نه اینکه ازدواج او را با زید ترتیب دهد. برخی از علمای اسلامی بیان میکنند که شایعات توسط منافقانی که خود را به شکل مسلمان درآوردهاند، منتشر میکنند. ارزیابیهای تاریخنگاری نشان میدهد که روایت «علاقه مند شده» خود ساختگی بود که بیش از یک قرن پس از مرگ محمد شکل گرفت. زید در دسامبر 626 از زینب طلاق گرفت
اندکی بعد که زید از موضوع خبردار شد ، به محمّد پیشنهاد داد که از زینب طلاق بگیرد تا او با وی ازدواج کند. محمّد پیشنهاد زید را رد کرد اما سورهٔ احزاب۳۷ اجازهٔ این ازدواج را به او داد
(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز»؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالیکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسی هنگامی که زید از آن زن جدا شد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان — بهویژه هنگامی که از اینان حاجت خویش را برآورند — نباشد؛ و فرمان خدا انجامشدنی است.[۱]
— قرآن، سورهٔ احزاب آیه ۳۷
مطابق این آیه در ادامه، خداوند زینب را به ازدواج محمد درآورد و رسم فرزندخواندگی که پیش از اسلام نیز نزد اعراب رایج بود، ملغی گردید پس از آن وضعیت قانونی فرزندخواندگی در اسلام به رسمیت شناخته نشد . زید به جای «زید بن محمد» با نام اصلی خود «زید بن حارثه» شناخته شد. در دوران جاهلیت، اعراب از نظر حقوقی از جمله حق ارث و حرمت، شخص خوانده را مانند خویشاوندان خونی می دانستند. پس از ازدواج، فرزندان تحت حمایت حق ارث خود را از دست دادند و به عنوان فرزندان والدین بیولوژیک شناخته شدند. کودکان تحت حمایت پس از رسیدن به بلوغ نمی توانستند با خانواده اسپانسر زندگی کنند. کودکان حمایت شده پس از بلوغ تامین مالی شدند. هدف کاهش دشمنی کودکان بیولوژیک نسبت به کودکان تحت حمایت و جلوگیری از اختلاط یک حامی مرد با یک زن بالغ تحت حمایت بود. برخی از مورخان مسلمان اختلاف بین افکار خصوصی محمد و سخنان بیان شده او را درک کرده اند، نه به میل به ازدواج با زینب، بلکه تنها به یک پیش آگاهی نبوی مبنی بر اینکه این ازدواج قرار است اتفاق بیفتد. به اعتقاد موافقان، داستان ازدواج محمد با زینب بنت حجش با تمام صراحتی که در قرآن آمده و هدف آن شکستن یک سنت جاهلی در ارتباط با ازدواج با همسر مطلقه فرزندخوانده معرفی شده، باز مورد سوءاستفادهٔ دشمنان اسلام شده که خواستهاند از آن یک داستان عشقی بسازند تا شخصیت محمد را با آن آلوده کنند و برای این کار احادیث مشکوک یا مجعولی را دستاویز قرار دادهاند.
عروسی
(طبق مرجع : ویکی پدیای انگلیسی) محمد در 27 مارس 627 به محض اتمام دوران طلاق با زینب ازدواج کرد. محمد زینب را 400 درهم مهریه داد بعداً برای او ضیافت عروسی برگزار کرد و گوسفندی را ذبح کرد. انس بن مالک گفت که بیش از هفتاد نفر مهمان بودند و به هیچ یک از همسران محمد چنین ضیافت بزرگی داده نشد. در آن هنگام آیه جدیدی از قرآن بر محمد نازل شد
احزاب ۵۳
زندگی بعدی
(طبق مرجع : ویکی پدیای انگلیسی) پس از رحلت محمد، زینب دیگر مدینه را ترک نکرد. او نه سال بیوه بود و در این مدت یازده حدیث نقل کرد .او به کار در دباغی و صنایع دستی چرم ادامه داد و تمام سود خود را در امور خیریه بخشید. حتی زمانی که خلیفه عمر مستمری 12000 درهم را که به همه بیوه های محمد داده بود برای او فرستاد، زینب همه آن را به خانواده های مختلف فقیر مدینه بخشید. در هنگام مرگ او، وارثان او حتی یک سکه در خانه او نیافتند.
فوت
(طبق مرجع : ویکی پدیای انگلیسی) زینب در زمان خلافت عمر در سال 20 هجری قمری در تابستان 640 یا 641 میلادی از دنیا رفت و اولین بیوه محمدی بود که پس از او درگذشت. او 53 (قمری) سال داشت.
پانویس
- ^ ، سوره احزاب، آیات ۳۷ و ۳۸: «وَاِذْ تَقُولُ لِلَّذِی اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَاَنْعَمْتَ عَلَیْهِ اَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَی النَّاسَ وَاللَّهُ اَحَقُّ اَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَی الْمُوْمِنِینَ حَرَجٌ فِی اَزْوَاجِ اَدْعِیَائِهِمْ اِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾ مَّا کَانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا ﴿۳۸﴾»
ترجمه: «(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خواندهات «زید») میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است. (۳۷) هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنت الهی در مورد کسانی که پیش از این بودهاند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است! (۳۸).» (سوره احزاب، آیات ۳۷ و ۳۸)∗
مرجع
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Zaynab_bint_Jahsh#
آیههای یادشده
خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب <ref>
برای گروهی به نام «persian-alpha» وجود دارد، اما برچسب <references group="persian-alpha"/>
متناظر پیدا نشد. ().
- ↑ Powers 2011, pp. 28.